نه توان پیش تو آمد نه تو از جهان ملک خاتون غزل 1
1. نه توان پیش تو آمد نه تو آیی بر ما
کیست پیغام رسان من و تو غیر صبا؟
...
1. نه توان پیش تو آمد نه تو آیی بر ما
کیست پیغام رسان من و تو غیر صبا؟
...
1. ای گوهر لطافت و ای منبع صفا
بردیم از فراق تو بر وصلت التجا
...
1. دلبرا تا کی مرا داری ز وصل خود جدا
رحمتی کن بر من دلخسته از بهر خدا
...
1. من دلداده ندارم به غم عشق دوا
چاره ی درد من خسته بجو بهر خدا
...
1. تو سر بر من گران داری نگارا
نگویی از چه رو آخر خدا را
...
1. رحمی بکن آخر به من خسته خدا را
از حد مبر آخر به دلم جور و جفا را
...
1. ز دل کردی فراموشم تو یارا
مگر عادت چنین باشد شما را
...
1. اسباب جهان نیست میسّر دل ما را
آخر که کند حل به جهان مشکل ما را
...
1. مستغرق بحر غم عشقیم نگارا
خود حال نپرسی که چه شد غرقه ما را
...
1. بسیار بگفتم دل دیوانه ی خود را
پندم نکند گوش زهی خیره ی خود را
...
1. مرا ز دیده و دل دور کرد یار چرا
ز دست داد مرا زود آن نگار چرا
...
1. دیده در آب روان و لب کشتست مرا
با رخ دوست جهان باغ بهشتست مرا
...