4 اثر از قصیده‌ها ایرج میرزا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصیده‌ها ایرج میرزا شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ایرج میرزا / قصیده‌ها ایرج میرزا

قصیده‌ها ایرج میرزا

1 پدرش گفته که با من ننشیدند پسرش مُردَم از غصّه خدا مرگ دهد بر پدرش

2 گر بمیرد پدرش جایِ غم و ماتم نیست زنده ام من ، بنوازم ز پدر خوب ترش

3 لَله را نیز اگر دست به سر می کردم خوب می شد که کشم دست اُبُوَّت به سرش

4 بعدِ مرگِ درش کارِ لَله آسانست به دهن کوبم اگر حرف زند مشتِ زرش

1 دلا ز بختِ بدِ من علی قلی خان رفت دریغ و درد که از دست بیست تومان رفت

2 روان شدست به رخسار اشکِ چون سیمم از آن که سیمِ رهی با علی قلی خان رفت

3 شدم چو حضرتِ یعقوب مبتلایِ فِراق از آن که یوسُفِ مصریِّ من به زندان رفت

4 به درد فاقۀ ما میر داد درمانی خداش عمر دهد درد ما و درمان رفت

1 خواب دیدم که خدا بال و پری داده مرا در هوا قوّت سیر و سفری داده مرا

2 همچو شاهین به هوا جلوه‌کنان می‌گذرم تیزرو بالی و تازنده پری داده مرا

3 هر کجا قصد کنم می‌رسم آنجا فی‌الفور گویی از برق، طبیعت اثری داده مرا

4 نه تلگراف به گردم برسد نه تلفن که خدا سرعت سیر دگری داده مرا

1 ای سیه‌چشم چه دیدی تو از این دیده گناه که نگاهت چو کنم خیره کنی چشم سیاه

2 هرکسی با کس در کوچه شود رویاروی همه را چشم فُتَد بر رخ هم خواه نخواه

3 پیش چشم تو گنهکار همین چشم منست چشم‌های دگران را نَبُود هیچ گناه

4 تو به نظمّیه و مُستَخدَمِ تأمیناتی گر خطاکار مرا دانی زین‌گونه نگاه

1 ز درج دیده در آودره ام لَالی را نثار مقبره ی درة المعالی را

2 گمان برم که برای چنین نثاری بود که درج دیده بیندوخت این لَالی را

3 اگر نه دیده به من همرهی کند امروز چه عذر آورم ای دوست دست خالی را

4 مثال روی تو در قلب ما به جاست هنوز تهی نمودی اگر قالب مثالی را

1 بیضه‌ام رنجور شد از بیضه‌ات دور ای وزیر پرسشی کن گاه‌گاه از حالِ رنجور ای وزیر

2 دیر گاهی شد که از احوالِ تخمم غافلی این چنین غفلت بود از چون تویی دور ای وزیر

3 از همان روزی که شد با تو امورِ خارجه بیضه‌ام از نو ورم کردست پرزور ای وزیر

4 این نه آن خایه است کان را دیده‌ای در کودکی در بزرگی گشته این اوقات مشهور ای وزیر

1 حُجَّةُ‌الاسلام کتک می‌زند بر سر و مغزت دَگَنک می‌زند

2 گر نرسد بر دَگَنک دستِ او دست به نعلین و چُسَک می‌زند

3 این دو سه گر هیچ کدامش نشد با حَنَک و تحتِ حَنَک می‌زند

4 تا نشوی پاره خبردار باش گاه حَنَک را به هَتَک می‌زند

1 حَسَبِ مرد هنرمند به فضلست و ادب شکر ایزد که مرا فضل و ادب گشته حَسَب

2 نَسَب من هنر است و حَسَبِ من ادبست وین منم خود شده رویِ حسب و پشت نسب

3 ای بسا شب که پی کسبِ هنر کردم روز ای بسا روز که در اخذِ ادب کردم شب

4 مَرکَبَم فضل و کمالست و منم را کِبِ او پاک و فرخنده چنین راکب و چونین مَرکَب

1 ملکا با تو دگر دوستیِ ما نشود بعد اگر شد شده است ، امّا حالا نشود

2 بنشسته است غباری ز تو در خاطر من که بدین زودی از خاطر من پا نشود

3 دلم از طیبت پررَیبَتِ تو سخت گرفت تا شکایت نکنم از تو دلم وا نشود

4 خواهی ار رفع کدورت شود از خاطر من عذر خواهی بکن البّته وَاِلّا نشود

1 امیر کرد مرا امتحان به خطّ و سخن به روزِ غُرّۀ شَوّال عیدِ روزه شکن

2 به پایمردیِ دانش من امتحان دادم چنان که گفت امیرم که مرحبا اَحسَن

3 ز خطّ و شعر به هر کس غَرامتی برسد از این سپس همه تاوانِ او به گردنِ من

4 دهم به پارسی و تازی امتحان که بسی کشیده ام پی تحصیلِ این دو رنج و مِحَن

آثار ایرج میرزا

4 اثر از قصیده‌ها ایرج میرزا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصیده‌ها ایرج میرزا شعر مورد نظر پیدا کنید.