1 بده با خاک اون سوز و تابی که زاید از شب اوفتابی
2 نوان زن که از فیض تو او را دگر بخشند ذوق انقلابی
1 زمانه فتنه هاورد و بگذشت خسان را در بغل پرورد و بگذشت
2 دو صد بغداد را چنگیزی او چو گور تیره بختان کرد و بگذشت
1 بسا کس اندوه فردا کشیدند که دی مردند و فردا را ندیدند
2 خنک مردان که در دامان امروز هزاران تازه تر هنگامه چیدند
1 جهان از خود برون آوردهٔ کیست؟ جمالش جلوهء بی پردهٔ کیست؟
2 مرا گوئی که از شیطان حذر کن بگو با من که او پروردهٔ کیست؟
1 نصیبی بردم از تاب و تب او شبم مانند روز از کوکب او
2 غزالی در بیابان حرم بین که ریزد خنده شیر از لب او
1 به ضرب تیشه بشکن بیستون را که فرصت اندک و گردون دو رنگ است
2 حکیمان را درین اندیشه بگذار شرر از تیشه خیزد یا ز سنگ است
1 دل ما از کنار ما رمیده به صورت مانده و معنی ندیده
2 ز ما آن رانده درگاه خوشتر حق او را دیده و ما را شنیده
1 جبین را پیش غیر الله سودیم چو گبران در حضور او سرودیم
2 ننالم از کسی می نالم از خویش که ما شایان شان تو نبودیم
1 صبنت الکاس عنا ام عمرو وکان الکاس مجراها الیمنیا
2 اگر این است رسم دوستداری بدیوار حرم زن جام و مینا
1 گرفتم حضرت ملا ترش روست نگاهش مغز را نشناسد از پوست
2 اگر با این مسلمانی که دارم مرا از کعبه میراند حق او ست