1 دل ما بیدلان بردند و رفتند مثال شعله افسردند و رفتند
2 بیا یک لحظه با عامان درآمیز که خاصان باده ها خوردند و رفتند
1 سخن ها رفت از بود و نبودم من از خجلت لب خود کم گشودم
2 سجود زنده مردان می شناسی عیار کار من گیر از سجودم
1 دل من در گشاد چون و چند است نگاهش از مه و پروین بلند است
2 بده ویرانه ئی در دوزخ او را که این کافر بسی خلوت پسند است
1 چه شور است این که در آب و گل افتاد ز یک دل عشق را صد مشکل افتاد
2 قرار یک نفس بر من حرام است بمن رحمی که کارم با دل افتاد
1 جهان از خود برون آوردهٔ کیست؟ جمالش جلوهء بی پردهٔ کیست؟
2 مرا گوئی که از شیطان حذر کن بگو با من که او پروردهٔ کیست؟
1 دل بی قید من در پیچ و تابیست نصیب من عتابی یا خطابیست
2 دل ابلیس هم نتوانم آزرد گناه گاهگاه من صوابیست
1 صبنت الکاس عنا ام عمرو وکان الکاس مجراها الیمنیا
2 اگر این است رسم دوستداری بدیوار حرم زن جام و مینا
1 بخود پیچیدگان در دل اسیرند همه دردند و درمان ناپذیرند
2 سجود از ما چه میخواهی که شاهان خراجی از ده ویران نگیرند
1 روم راهی که او را منزلی نیست از آن تخمی که ریزم حاصلی نیست
2 من از غمها نمی ترسم ولیکن مده آن غم که شایان دلی نیست
1 می من از تنک جامان نگه دار شراب پخته از خامان نگه دار
2 شرر از نیستانی دور تر به به خاصان بخش و از عامان نگه دار