آثار حسینی

صفحه 1 از 4
4 اثر از کنز الرموز حسینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کنز الرموز حسینی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار حسینی / کنز الرموز حسینی

کنز الرموز حسینی

1 چون سمند فکرتم جولان نمود گوی معنی از دو عالم در ربود

2 پرتو عشق آمد این افسانه چیست آشنا داند که این بیگانه نیست

3 عالمی دانم به گفتگوی عشق در میان یک تن ندارد بوی عشق

4 عشق بر چرخ حقیقت اختراست از محبت یک قدم بالاتر است

1 از حجاب نفس ظلمانی برآی تا شوی شایسته قرب خدای

2 آفتاب از آسمان پیدا نمود چشم نابینا نمی بیند چه سود

3 ای که چشمت را به معنی نور نیست نزد حق شو حق ز بنده دورنیست

4 ای بما از ما بما نزدیکتر داند آنکس کو ز خود دارد خبر

1 ای ز نور عقل گشته بهره مند در همه عالم بدانش سربلند

2 در ولایت خطبه ها بر نام تست این همه دانه برای دام تست

3 حجة الله است عقلت هوشدار تا نیاری هیچ عذری بهرکار

4 پیش دارم منزلی دورودراز زیر هرگامی دو صد شیب و فراز

1 چیست تجرید از علایق پاک شو در ره آزادگان چالاک شو

2 همچو مرغان بسته دانه مباش مبتلای خویش و بیگانه مباش

3 همچو گل خندان و بیرون شو ز پوست گر تو را معنی تجریدی ازوست

4 در لب دریا به غواصان نگر کو ب ه تجرید آورد چندان گهر

1 عاشقی در موج دریائی فتاد عاقلی از ساحلش آواز داد

2 گفتش ای مسکین برون آرم تو را یا چنین سرگشته بگذارم تو را

3 پاسخش این داد کای روشن روان گر ز من پرسی نه این دانم نه آن

4 بر مراد خود نخواهم یک نفس زانکه مقصودم مراد اوست بس

1 ای اسیر خود حجاب خود توئی پاک باید دامن از گرد دوئی

2 جان چو پروانه بروی شمع ب اش آنگهی در بزم وحدت جمع باش

3 یک دل و صد آرزویش مشکل است یک مرادت بس بود چون یک دلست

4 هر کرا در دل پریشانی کشد زود بنیادش ب ه ویرانی کشد

1 ای گرامی گوهر عالی نسب دانش آموز و شناسائی طلب

2 رهنمایانی که بینا بوده اند هم بدانش راه حق پیموده اند

3 مردم دانش ورای عالمست دیو مردم هم ز نسل آدمست

4 ای بداغ جهل خود را سوخته جز فراموشی دلت نا م وخته

1 مرحبا ای شهسوار تیز گام چون ز توفیقش گذشتی زین مقام

2 شاد باش ای مقبل فرخنده فال گوی معنی را همی بر سوی حال

3 ای گل خندان سر از غنچه برآر باد نوروز است و ابر نوبهار

4 خار غم بیرون کش از پای امید چون نسیم صبحدم دادت نوید

1 رفت ادهم در یکی دیر کهن راهبی دید آشنای این سخن

2 امتحان کردش که ای سرگشته مرد پایبند این چنین جایت که کرد

3 گر در این دیر کهن منزل کنی پوشش و خورازکجا حاصل کنی

4 راهبش گفت این سخن از من خطاست از خداپرس اینکه روزی ده خداست

1 هان حسینی این همه سودا چراست بر سر بازارت این غوغا چراست

2 بشکن این گوهر که مقدارش نماند در دو عالم یک خریدارش نماند

3 مرغ زیرک باش بشکن دام را خاک ره بر سر فکن ایام را

4 آتش انگیز است هر بادی که هست بر گذر زین محنت آبادی که هست

آثار حسینی

4 اثر از کنز الرموز حسینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کنز الرموز حسینی شعر مورد نظر پیدا کنید.