23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار همام تبریزی / غزلیات همام تبریزی

غزلیات همام تبریزی

1 چون لبت از مصر کی خیزد نبات کز نباتت می‌چکد آب حیات

2 دوستانت ز آب حیوان بی‌نصیب تشنگان جان داده نزدیک فرات

3 صانع از روی تو شمعی برفروخت دفع ظلمت را میان کاینات

4 پیش نقش رویت ایمان آورند بت‌پرستان زمین سومنات

1 بدیدم چشم مستت رفتم از دست کوام آذر دلی بو کو نبی مست

2 دلم خود رفت و می‌دانم که روزی بمهرت هم بشی خوش‌یانم اژ دست

3 به آب زندگی ای خوش عبارت لوانت لاو چَمَن دیل و گیان بست

4 دمی بر عاشق خود مهربان باش کژی سر مهر ورزی گست بو گست

1 ترکم زمی مغانه سرمست می‌آمد و عقل رفته از دست

2 مخمور ز باده چشم جادو شوریده ز باد زلف چون شست

3 در باره سوار بود چون دید رخسار مرا ز زین فروجست

4 دستم به لب چو لعل بوسید و اندر قدمم چو خاک شد پست

1 سری دارم ز سودای تو سرمست که با چشم تو آن را نسبتی هست

2 به گوشم می‌رسد از هر زبانی که دیدم چشم مستش رفتم از دست

3 ز دل بویی ندارد هر که جانش بدان پیوسته ابرویت نپیوست

4 نپندارم که جز پیش دهانت نشانی ز آب حیوان در جهان هست

1 نه باغ بود و نه انگور و می، نه باده‌پرست که دوست داد شرابی به عاشقان الست

2 هنوز در سر ما هست ذوق آن مستی حریف مجلس او تا ابد بود سرمست

3 ز دست و پا و سر ما اثر نبود هنوز که جان شراب محبت کشید و رفت از دست

4 اگر چه از شکن زلف خوب رویان شد دلم شکسته ولی عهد روی او نشکست

1 بوی خوشت همره باد صباست آنچه صباراست میسر که راست

2 دوش چو بوی تو به گلزار برد نالۀ مرغان سحرخوان بخاست

3 گل چو نسیم تو شنید از صبا گفت که این بوی بهشت از کجاست

4 ای گل نوخاسته آگه نه‌ای کاین اثر بوی دلارام ماست

1 در پی آن می‌دوید دل که نگاری کجاست نوبت خوبان گذشت شاهد ما وقت ماست

2 بر سر آب حیات خیمه زده جان ما این تن خاکی دوان بهر سرابی چراست

3 بر در بیگانگان هرزه چرا می‌رویم دوست چو هم‌خانه شد خوشتر از اینجا کجاست

4 با خبران را ز دل نیست سر آب و گل گو غم دنیی مخور این نه حدیث شماست

1 کرد طلوع آفتاب خیز برون بر چراغ منزل ما ز آفتاب چون دل اهل صفاست

2 فتنهٔ صورت شود گو دل لعبت پرست جان که به معنی رسید غافل از این ماجراست

3 بود دلم بت پرست از کف ایشان بجست دوست چو آمد به دست بت شکنی کار ماست

4 چشم صوربین بود بی خبر از حال دل دیده دل را نظر بر صفت کبریاست

1 حسنت چو اشتیاق دلم بی‌نهایت است وز عاشقان فراغت یارم به غایت است

2 با چشم مست و زلف پریشان نهادِ او همرنگ می‌شویم چه جای کنایت است

3 عارف ز حال گوید و عالم ز دیگران ما و حدیث عشق تو کانها حکایت است

4 چشم تو راست کرد به دل تیر غمزه را شادم که التفات دلیل عنایت است

1 حسنی که هست روی تو را بی‌نهایت است خوب است گل ولی نمک اینجا به غایت است

2 افسانه‌های خسرو و شیرین ز حد گذشت ما و حدیث روی تو کانها حکایت است

3 من فارغم ز مصر که در دولت لبت امروز کان قند و شکر این ولایت است

4 افکند سایه زلف تو بر عارض خوشت ظلمت نگر که نور مهش در حمایت است

آثار همام تبریزی

23 اثر از غزلیات همام تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات همام تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی