6 اثر از شاه و درویش هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شاه و درویش هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار هلالی جغتایی / شاه و درویش هلالی جغتایی

شاه و درویش هلالی جغتایی

1 روز دیگر که وقت میدان شد باز شه را هوای جولان شد

2 آمد و کرد هم‌عنانی او شد مشرف به هم‌زبانی او

3 گفت شاها رسید فصل بهار معتدل شد برای لیل و نهار

4 همه روی زمین گلستان شد موسم باغ و وقت بستان شد

1 بود کوهی و بوالعجب کوهی کوه دردی و کان اندوهی

2 تیغ بر فرق ماه و مهر زده سنگ بر شیشهٔ سپهر زده

3 دل سختش به عاشقان در جنگ از پی جنگ دامنش پر سنگ

4 تیغ او بس که خلق را کشته شده از کشته گرد او پشته

1 در صف آهوان غزالی بود کش عجب نازنین جمالی بود

2 عالم از بوی نافه‌اش مشکین پیش او آهوی ختن مسکین

3 شوخ چشمی به غمزه شعبده‌باز چشم شوخش تمام عشوه و ناز

4 گویی آن چشم شوخ در بازی شوخ‌چشمی‌ست در نظربازی

1 چون ز بهر نشاط نوروزی شد چمن پر بساط فیروزی

2 غنچه و گل به عیش کوشیدند جامهٔ سرخ و سبز پوشیدند

3 دهن تنگ غنچه خندان شد ژاله در وی فتاد و دندان شد

4 نرگس تر به روی لاله فتاد چشم مخمور بر پیاله فتاد

1 آن غزالی که گفته شد زین پیش که با او انس داشت درویش

2 در همان صیدگاه حاضر بود سوی او چشم شاه ناظر بود

3 آرزو کرد تا به بند افتد بی مددگار در کمند افتد

4 در شکارش کسی مدد نکند صید او را به نام خود نکند

1 شب که در بزم‌گاه مینا رنگ زهره با چنگ راست کرد آهنگ

2 باده از سرخی شفق کردند اختران لعل در طبق کردند

3 شاه را دل به سوی باده کشید باده با مهوشان ساده کشید

4 بهر عشرت نشست در جایی کان گدا را بود تماشایی

1 روز دیگر که با هزار شکوه رخ نمود آفتاب از سر کوه

2 سر زد از جیب کوه چشمهٔ نور شد عیان معنی تجلی طور

3 شاه از خواب صبح‌دم برخاست رخ چو خورشید چاشت‌گه آراست

4 به هوای خرام و جلوه‌گری جانب کوه شد چو کبک دری

1 بار دیگر که خسرو انجم سرطان را گرفت در قلزم

2 بس هوای تموز گرمی کرد آهن و سنگ رو به نرمی کرد

3 رگ و پی از تف سموم گداخت مغز در استخوان چو موم گداخت

4 آب دریا فتاد از کم و کاست تا به حدی که گرد ازو برخاست

1 بود چون بحر و کان ز معنی پر این یکی لعل دارد و آن یکی در

2 هر دو را خاتم و نگین کردند نقش آن خاتم این‌چنین کردند

3 که چو آن شاخ مسند تمکین نقش صحت گرفت زیر نگین

4 همچو در یگانه یکتا شد جلوه‌گاهش کنار دریا شد

1 از قضا دور چرخ کاری کرد شاه اندیشهٔ شکاری کرد

2 شاهبازی گرفت بر سر دست باز گویی به شاخ سرو نشست

3 صفت باز خویش آغاز کرد گفت کین مرغ آسمان‌پرداز

4 گرچه در روز صید فیروزست لیک بر دست من نوآموزست

آثار هلالی جغتایی

6 اثر از شاه و درویش هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شاه و درویش هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.