6 اثر از شاه و درویش هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شاه و درویش هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار هلالی جغتایی / شاه و درویش هلالی جغتایی

شاه و درویش هلالی جغتایی

1 صبح چون ریخت دانهٔ انجم آسمان گشت تیر و مشعله دم

2 باز سبز آشیان زرین پر کرد آهنگ چرخ بار دگر

3 سوی بام کبوتر آمد شاه بر فراز فلک برآمد ماه

4 طرفه بامی، چنان که بام فلک خیل خیل کبوتران چو ملک

1 باز چو مهر از فلک سر زد شاه از خواب ناز سر بر زد

2 دل پر از مهر و لب پر از خنده از عتاب گذشته شرمنده

3 پیش درویش همچو گل بشکفت رفت در خنده و همچو غنچه گفت

4 پس از این به که ما به هم باشیم هر دو شاه و گدا به هم باشیم

1 شاه را خواندی سوی خود خسرو گفت از من وصیتی بشنو

2 عدل پیش آور پادشاهی کن ظلم بگذار و هرچه خواهی کن

3 تا نبینی ز هیچ رهگذری گردی از خود به دامن دگری

4 سر مپیچ از رضای درویشان که سرافراز عالمند ایشان

1 خوشنویسی که این رقم زده بود بر ورق این‌چنین قلم زده بود

2 که فرستاد خسرو عادل نامه‌ای سوی شاه دریادل

3 نامه‌ای در نهایت خوبی خط آن نامه آیت خوبی

4 نو خطی در کمال حسن و جمال زیب رخساره کرده از خط و خال

1 از قضا دور چرخ کاری کرد شاه اندیشهٔ شکاری کرد

2 شاهبازی گرفت بر سر دست باز گویی به شاخ سرو نشست

3 صفت باز خویش آغاز کرد گفت کین مرغ آسمان‌پرداز

4 گرچه در روز صید فیروزست لیک بر دست من نوآموزست

1 بود کوهی و بوالعجب کوهی کوه دردی و کان اندوهی

2 تیغ بر فرق ماه و مهر زده سنگ بر شیشهٔ سپهر زده

3 دل سختش به عاشقان در جنگ از پی جنگ دامنش پر سنگ

4 تیغ او بس که خلق را کشته شده از کشته گرد او پشته

1 بود شه را کبوتری که فلک نه پری دید مثل او نه ملک

2 در پریدن بلند پایهٔ او چون همای ارجمند سایهٔ او

3 قمری از بهر بندگی کردن پیش او رفته طوق در گردن

4 حلقهٔ چشم باز را کنده زره زر به پایش افگنده

1 شاه تا نامهٔ پدر برخواند نیت شهر کرد و مرکب راند

2 جانب شهر عزم جولان کرد یوسف از مصر میل کنعان کرد

3 سوی آن شاه کشور اقبال خلق رفتند بهر استقبال

4 نازنینان به ناز کوشیدند جامهٔ سرخ و سبز پوشیدند

1 بر سر دست شه کمانی بود که مه نو ازو نشانی بود

2 خم شده همچو ابروی خوبان کرده هر گوشهٔ عالمی قربان

3 همچو ابروی یار در خوی زه لیک در گوشه‌ها فکنده گره

4 چون جوانان به جنگ خو کرده همچو شیران به حمله رو کرده

1 لاله‌زار جهان عجب باغی‌ست که از آن باغ هر نفس داغی‌ست

2 نیست بوی نشاط در گل او محنت‌افزاست صوت بلبل او

3 دهن غنچه‌اش که خندان‌ست دل پرخون دردمندان‌ست

4 هست هر برگ و شاخ در چمنش تن گل‌چهره‌ای و پیرهنش

آثار هلالی جغتایی

6 اثر از شاه و درویش هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شاه و درویش هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.