6 اثر از شاه و درویش هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شاه و درویش هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار هلالی جغتایی / شاه و درویش هلالی جغتایی

شاه و درویش هلالی جغتایی

1 ای خوش آن شب که جبرئیل امین سویش آمد ز آسمان به زمین

2 مرکبی ره‌نورد گردون‌سیر بر زمین وحش و بر فلک چون طیر

3 بود نامش براق و همچون برق تیز بگذشت تا به غرب از شرق

4 همچو گلگون اشک در یک دم زده بیرون ز هفت پرده قدم

1 از خدا گر ره خدا طلبی مطَلب جز محمد عربی

2 زانکه مطلوب اهل بینش اوست بلکه مقصود آفرینش اوست

3 شاه ایوان مکه و یثرب ماه تابان مشرق و مغرب

4 شرف گوهر بنی آدم وز شرف سرور همه عالم

1 در دریای سرمدست علی جانشین محمدست علی

2 اسدالله سرور غالب شاه مردان علی ابوطالب

3 هر که با شیر حق زند پنجه شنجهٔ خوشتن کند رنجه

4 ساقی شیرگیر سرمستان زیر دستش همه زبردستان

1 گوهر حقهٔ دهان سخنست جوهر خنجر زبان سخنست

2 گر نبودی سخن چه گفتی کس؟ در معنی چگونه سفتی کس؟

3 سر کس را کسی چه دانستی؟ راز گفتن کجا توانستی؟

4 این سخن گر نه در میان بودی آدمی نیز بی‌زبان بودی

1 یار هرگه درو نظر می‌کرد او نظر جانب دگر می‌کرد

2 گرچه عاشق بود خراب نظر لیک او را کجاست تاب نظر؟

3 هرگه آن نوش‌خند شکرلب جانب خانه رفتی از مکتب

4 حال درویش ز آن برآشفتی گریه اغاز کردی و گفتی

1 روزی از روزهای فصل بهار که تفاوت نداشت لیل و نهار

2 چندی از اهل طبع در چمنی مجمعی ساختند و انجمنی

3 گفتگوی سخن‌وری کردند دعوی نکته‌پروری کردند

4 نکته‌دانی که داشت معرفتی خواست تا غنجه را کند صفتی

1 ای دوای درون خسته‌دلان مرهم سینهٔ شکسته دلان

2 مرهمی لطف کن، که خسته‌دلم مرحمت کن که [بس] شکسته‌دلم

3 گر چه من سر به سر گنه کردم نامهٔ خویش را سیه کردم

4 تو درین نامهٔ سیاه مبین کرم خویش بین گناه مبین

1 سال‌ها شد که مهر عالم‌سوز تیغ کین تیز می‌کند هر روز

2 وه! که تا مهر چرخ بود کبود در کبودی چرخ مهر نبود

3 جانب هر که بنگرم به نیاز ننگرد جانب من از سر ناز

4 در ره هر که سر نهم به وفا پا نهد بر سرم ز راه جفا

1 ای وجود تو اصل هر موجود هستی و بوده‌ای و خواهی بود

2 صانع هر بلند و پست تویی همه هیچند، هرچه هست تویی

3 نقشبند صحیفهٔ ازل تویی یا وجود قدیم لم‌یزل تویی

4 نی ازل آگه از بدایت تو نی ابد واقف از نهایت تو

1 چون شب تیره در میان آمد دل درویش در فغان آمد

2 که دل شب چرا ز مهر تهی‌ست؟ تیره شد روزم این چه روسیهی‌ست؟

3 چه شد آیا گرفت ماه امشب؟ باشد از دود دل سیاه امشب

4 هیچ شب این چنین سیاه نبود گویی امشب چراغ ماه نبود

آثار هلالی جغتایی

6 اثر از شاه و درویش هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شاه و درویش هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی