1 دو روز شد که ز درد فراق بیمارم ازین دو روزه حیاتی که هست بیزارم
2 چو لاله سینه من چاک شد، بیا و ببین که از تو بر دل پر خون چه داغها دارم؟
3 مرا ز گریه مکن منع، ساعتی بگذار که زار زار بگریم، که عاشق زارم
4 رسید جان بلب و نیست غیر ازین هوسم که آیم و بسگان در تو بسپارم
1 یار من با دگران یار شد، افسوس افسوس! رفت و هم صحبت اغیار شد، افسوس افسوس!
2 سالها عهد وفا بست، ولی آخر کار عهد بشکست و جفاگار شد، افسوس افسوس!
3 آنکه چون روز شب عیشم ازو روشن بود رفت و روزم چو شب تار شد، افسوس افسوس!
4 آنکه هم راحت جان بود و هم آسایش دل قصد جان کرد و دلازار شد، افسوس افسوس!
1 گر بخاکم گذرد یوسف گل پیرهنم بوی پیراهن یوسف شنوند از کفنم
2 بفراق تو گرفتار ترم روز بروز کس باین روز گرفتار مبادا که منم!
3 کوه غم گشتم و هر لحظه کنم سینه خویش طرفه حالیست که هم کوهم و هم کوه کنم!
4 لب ببستم ز سخن، ای گل خندان، که مباد مردمان بوی تو یابند ز رنگ سخنم
1 بهار میرسد، اما بهار را چه کنم؟ چو نیست گلرخ من، لاله زار را چه کنم؟
2 باختیار توانم که: راز نگشایم فغان و ناله بی اختیار را چه کنم؟
3 اگر چه روی تو خورشیدوار جلوه نماست سیاه رویی شبهای تار را چه کنم؟
4 قرار عاشق بیدل بصبر باشد و بس چو صبر نیست دل بی قرار را چه کنم؟
1 روز عیدست، سر راهگذاری گیریم ماهرویی بکف آریم و کناری گیریم
2 شاهدان دست بخون دل ما کرده نگار ما درین غم که: کجا دست نگاری گیریم؟
3 گرد خواهیم شد و دامن آن یار گرفت تا باین شیوه مگر دامن یاری گیریم
4 بی قراریم و بمنزلگه وصل آمده ایم آه! اگر چرخ نخواهد که قراری گیریم
1 ای قدت نازک نهال جویبار چشم من لطف کن، برخیز و بنشین بر کنار چشم من
2 چشم مردم را غبار از گرد میباشد، ولی میبرد گرد سر کویت غبار چشم من
3 اشک من هر کس که دید از کار چشمم دست شست گوشه چشمی گرفت از دست کار چشم من
4 قطره خون بود کز دل داشت چشمم یادگار برکنار افتاد اکنون یادگار چشم من
1 ناگاه اگر ز ما سخنی گوش میکنی یک لحظه ناگذشته، فراموش میکنی
2 گویی به دیگران سخن، اما چو من رسم تا نشنوم حدیث تو، خاموش میکنی
3 یک روز هم به مجلس ما چهره برفروز تا چند باده با دگران نوش میکنی؟
4 دست مرا بگیر، که از پا فتادهام با دیگران چه دست در آغوش میکنی؟
1 یار وداع می کند، تاب وداع یار کو؟ وعده وصل می دهد، طاقت انتظار کو؟
2 نسبت روی خوب او با مه و مهر چون کنم؟ عارض مهر و ماه را طره مشکبار کو؟
3 یار نو و بهار نو باعث مجلسست و می ساغر لاله گون کجا؟ ساقی گل عذار کو؟
4 وه! که بر آستان تو گشت رقیب معتبر پیش سگ درت مرا این قدر اعتبار کو؟
1 خطت، که رقم بر ورق لاله کشیده بر گرد گل از عنبر تر هاله کشیده
2 سالیست شب هجر تو و عاشق مسکین هر روز ز تو محنت صد ساله کشیده
3 زان لب، که گزیدی، ز سر ناز بدندان چون برگ گل آزردگی ژاله کشیده
4 دنبال دلم تیغ کشد چشم تو هر دم فریاد از آن نرگس دنباله کشیده!
1 دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟ دل بی تو بجان بود، تو جانان که بودی؟
2 این غصه مرا کشت که: غمخوار که گشتی؟ وین درد مرا سوخت که: درمان که بودی؟
3 با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟ با روی چو مه شمع شبستان که بودی؟
4 ای دولت بیدار، بپهلوی که خفتی؟ وی بخت گریزنده، بفرمان که بودی؟