6 اثر از قطعات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار حزین لاهیجی / قطعات حزین لاهیجی

قطعات حزین لاهیجی

1 لوحش الله خامه ام که به صدق هست با معنیش وفا و وفاق

2 ترجمان غم نهان من است چون زبان، بسته با دلم میثاق

3 هم نی خوش نوا و هم نایی آه عشاق و ناله سنج عراق

4 پیکر عشق را بود محیی شاهد حسن را بود خلاق

1 خامهٔ مشکین من، تا شده معنی طراز کرده جهان سخن، تنگ به دانشوران

2 سر نتواند فراخت، حاسد برگشته بخت خامه مرا در بنان، تیر بود درکمان

1 به کف تیغ من اژدها پیکری ست اباصولت شیر و خشم پلنگ

2 در این کاخ ظلمت، درخشان چراغ به دربای هیجا، تناور نهنگ

3 ز پاکی گوهر، لبالب ز آب ز خون یلانش، به رخساره رنگ

4 نماید ظفر را به ساغر شراب شکر را به کام مخالف، شرنگ

1 ای صاحبی که از اثر رنگ و بوی تو خون کرشمه، در جگر گلستان کنم

2 گنجینهٔ ضمیر گشایم به مدح تو دست و دل نیاز، جواهر فشان کنم

3 صد گلستان بوسهٔ شرم از لب نیاز خواهم نثار راه تو ای خرده دان کنم

4 گر خامه ریزد از کف جود تو رشحه ای ابر بهار را ز حیا خوی فشان کنم

1 حزین، از تقاضای همّت برآنم که خوان سخن را به اخوان فرستم

2 ز شوری که از سینه ام موج زن شد به زخم جگرها، نمکدان فرستم

3 زکلک عراقی نژاد خود، از هند سوادی به خاک صفاهان فرستم

4 چه پوشم گهر را زگوهرشناسان؟ از این لعل، درجی به گیلان فرستم

1 ای تو نور نظر، ز دیدهٔ ما رفتی و گل به ما فرستادی

2 دیده ای را که بود در ره تو گل نه، خار جفا فرستادی

3 کرمت را چو نیست پایانی غم عالم به ما فرستادی

4 دل وچشمم، هوای روی تو داشت گل حسرت فزا فرستادی

1 دوش از بَرِ یاری که دلم شیفتهٔ اوست وز شرح کمال خردش، ناطقه لال است

2 آمد به برم، قاصد فرخنده سروشی با نامهٔ عذبی، که مگر آب زلال است

3 نظمش نتوان گفت، که سلکی ست ز گوهر هرسطری از آن در نظرم عقد لآل است

4 بگشودم و برخواندم و سنجیدم و دیدم کز بنده رهی، حاصل آن نامه، سؤال است

1 سپهر از مرگت ای صاف حقیقت، بی صفا گشته نمی ماند به سرکیفیتی، مینای خالی را

2 کشیدی تا ز من دست نوازش، ای چمن پیرا مثل چون بید مجنون گشته ام، آشفته حالی را

3 تو در پیرانه سر رفتیّ و من هم در غمت پیرم به حسرت می کنم هر لحظه یاد خردسالی را

4 نهان ای عرش رفعت، تا ندیدم در دل خاکت ندانستم که پوشد خاک سافل، کوه عالی را

1 تا ز عالم فانی، عارف زمان رفته از تن جهان گویی، عمر جاودان رفته

2 هر که پیشوا دارد، نور شمع ایمان را بر سرای ظلمانی، آستین فشان رفته

3 بهر سال تاریخش، خامه ام نشان می جست دل به خون تپید و گفت: دانش از میان رفته

1 افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت

2 پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت

3 یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت تا ساحل قدس، از صدف کون و مکان رفت

4 شد دوستیِ آل نبی کشتیِ نوحش از موج خطر، در کنف امن و امان رفت

آثار حزین لاهیجی

6 اثر از قطعات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.