ای نام تو زینت زبانها از حزین لاهیجی غزل 52
1. ای نام تو زینت زبانها
حمد تو طراز داستانها
...
1. ای نام تو زینت زبانها
حمد تو طراز داستانها
...
1. مرا آزاد میسازد ز دام دل تپیدنها
جنون گر وسعتی بخشد به صحرای رمیدنها
...
1. باشد رگ هر برگ چمن، دام هوسها
رشک است به آزادی مرغان قفسها
...
1. سخن صریح سراییم، عشق پنهان را
به خون دیده طرازیم، لوح دیوان را
...
1. چشم تو برانگیخت ز دل ذوق کهن را
در کام ورع ریخت می توبه شکن را
...
1. درعشق شد به رنگ دگر روزگار ما
تغییر رنگ ماست خزان و بهار ما
...
1. می چون سبو کشید، لب می پرست ما
در کارگاه سعی، نجنبید دست ما
...
1. گوشی نشنیده ست صفیر از قفس ما
چون شمع، به لب سوخته آید نفس ما
...
1. خواهم درین گلستان، دستوری صبا را
تاگرد سر بگردم، آن یار بی وفا را
...
1. از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
...
1. بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل را
مدّ کرم مگو رگ ابر بخیل را
...
1. دایم وصیّت این است، از ما معاشران را
کز کف نمی توان داد، زلف سمنبران را
...