6 اثر از قصاید حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار حزین لاهیجی / قصاید حزین لاهیجی

قصاید حزین لاهیجی

1 با همه دعوی اسلام چو اصحاب سعیر روزگاری ست که در دوزخ هندیم اسیر

2 از ضعیفی شدهام چون رگ اندیشه نزار در جوانی شده ام پیرتر از عالم پیر

3 از قضا سخرهٔ هندم، نه ز حرص و نه ز آز کس نیارد به جهان پنجه زدن با تقدیر

4 لله الحمدکه از دولت پایندهٔ فقر نیست چشم طمعم بر نعم شاه و وزیر

1 در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش این سرمه را به چشم تر آفتاب کش

2 از عشوه خون رستم طاقت به خاک ریز خنجر ز ترک غمزه، بر افراسیاب کش

3 عالم الف کشیدهٔ شمشیر ناز توست تیغ کرشمه بر همه چون آفتاب کش

4 زاهد، نماز بی ره تقوی درست نیست سجّادهٔ ورع به شط باده آب کش

1 زین ششدرم چو بال فشانی دهد گشاد این هفت قله را، چو غباری دهم به باد

2 بر سدره روح قدسی من آشیان کند این دخمه را نهم به سر گور کیقباد

3 جان بی غمانه وارهد از جسم خیره سر غیر از میانه پا کشد و افتد اتحاد

4 ریزد ز طرف بال همای سعادتم رنگ هم آشیانی این ناخجسته خاد

1 آن طایر قدسم که چکد خون ز صفیرم با درد و غم عشق سرشتند خمیرم

2 مرغان اولی الاجنحه گردند خروشان چون بال گشاید ز سر سدره صفیرم

3 خم گشته قدم، حلقه زنجیر جنون است از دولت عشق است جوان، کلک دبیرم

4 کوه از اثر نالهٔ من می رود از جای بشنو که هم آواز زبور است زفیرم

1 زده ام طبل عشق و رسوایی شهرهٔ شهرتم به شیدایی

2 دل و دین داده ام به مغ بچگان همه جادو و شان یغمایی

3 همه آرام جان دلشدگان همه درمان ناشکیبایی

4 می زنم جرعه، می کشم ساغر با خراباتیان هرجایی

1 قول و عمل زشت و نکو گرچه قضا کرد امّا نتوان گفت چرا گفت و چرا کرد

2 الماسم اگر بر جگر افشاند، عطا بود خون دل اگر در قدحم کرد به جا کرد

3 گر بار عمل بر سر جوقی ضعفا داد ور نقد دغل درکف مشتی فقرا کرد

4 سلطان غیور است، که یارد که زند دم؟ اینجا نتوان لب چو جرس یاوه درا کرد

1 نی خامه دارد سر خوش نوایی کهن بلبل آهنگ دستان سرایی

2 بیا مطرب امشب، رَهِ تازه سرکن ملولیم از رندی و پارسایی

3 شکستند عهد وفا دوستداران همین غم بود غم، درست آشنایی

4 خوشا صلح کلّ و خوشا طرز مستان بس است از حریفان چون و چرایی

1 چون شست غمزهٔ تو گشاد کمان دهد صیدافکنی خدنگ قضا را نشان دهد

2 شهد از حدیث تلخ تو شیرین دهان برد لب گر دهد خدا، لب شکرفشان دهد

3 لطفت میان معجز و سحر امتزاج داد لعلت میان آتش وآب اقتران دهد

4 هر فتنه ای که زیر سر روزگار نیست زلف تو سر به جان من ناتوان دهد

1 زان پیش کز فراز در هفت خوان صبح پرچم گشا شود علم کاویان صبح

2 چشم ستارگان همه از شوق می پرند در رهگذار خسرو خاورستان صبح

3 بودم نهاده بر سر زانوی فکر سر رایم چو آفتاب، ضمیرم به سان صبح

4 تیر دعای شب به هدف تا شود قرین اندیشه در کشیدن زرّین کمان صبح

1 دل فلک معنوی است، عقل رصددان او داغ محبت بود اختر تابان او

2 ابجد عشق و ولاست حکمت اشراقیان والی یونان بود طفل دبستان او

3 ناقهٔ لیلی تن است نالهٔ زارش جرس نایب مجنون دل است، سینه بیابان او

4 منت و احسان دل بر سر و چشمم خوش است دیده توانگروش است ازگهرِ کانِ او

آثار حزین لاهیجی

6 اثر از قصاید حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.