6 اثر از قصاید حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار حزین لاهیجی / قصاید حزین لاهیجی

قصاید حزین لاهیجی

1 ای به طبع تو افتخار سخن قلمت آفریدگار سخن

2 از نم جویبار خامهٔ تو تازه رویی کند بهار سخن

3 جز مدادت که رشحهٔ فیض است نشکند باده ای خمار سخن

4 کند از خطّ و خال خامهٔ تو دل ربایندگی عذار سخن

1 به وصفت اگر خامه لب تر نماید تحکّم به خضر و سکندر نماید

2 رواق جلال تو شأن بزرگی به این کاخ فیروزه منظر نماید

3 کند خاک خجلت به سر، بحر و کان را کَفَت بس که ایثار گوهر نماید

4 نسیمی که خیزد ز گلگشت کویَت دماغِ خرد را معطّر نماید

1 آمدی چون تو من بی سر و سامان رفتم هستیم گرد رهی بود، به جولان رفتم

2 وضع آشفتگی ام بی تو چنان زیبا بود که دل آشوب تر از زلفِ پریشان رفتم

3 هم بت قلب شمارند مرا برهمنان طاق ابروی تو را بس که به قربان رفتم

4 گر تو رفتی ز برم لیک به گردم نرسی به قفای تو ز خود بس که شتابان رفتم

1 از یمن سرفرازی مدح خدایگان کلکم گذشته از علم شاه کاویان

2 والا گهر فرشته سیر عقل دیده ور فرزانهٔ زمانه و دانا دل زمان

3 از ابر کف به تشنهٔ امّید کام بخش وز لطف حق به دولت جاوید کامران

4 قطبین را به لنگر تمکینش اقتدار سعدین را به دولت مسعودش اقتران

1 ای دل لباس عاریتی از جهان مخواه بر دوش، بار منت هفت آسمان مخواه

2 تا می توان به لخت جگر ساخت، صبر کن دون همّتانه، از فلک سفله نان مخواه

3 دل می خراش و قوت نما و غذا مجوی لب تشنه باش و رشحی ازین خاکدان مخواه

4 پروانه تا توان شدن، ازگلستان مگوی بر شاخسار شعله نشین، آشیان مخواه

1 ای پرتو جمال تو را مظهر آفتاب آیینه دار حسن تو نیک اختر آفتاب

2 اوّل جبین ز خاک رهت غازه می کند چون صبح سر برآورد از خاور آفتاب

3 حربا زلال عشق تو از مهر می کشد صاف شراب حسن تویی، ساغر آفتاب

4 سرو تو سایه تا به سر خاکیان فکند افتاده از فراق تو بر بستر آفتاب

1 هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی افتاده مرا زورق هستی به تباهی

2 پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی

3 یا هست مضیّق تن و من یوسف زندان یا خود من و چرخیم به هم، یونس و ماهی

4 یا انجم سطع فلک و صبح جهانم از اشک سحرگاهی و از آه پگاهی

1 بنده ام، مسکنت سرای من است خاکم، افتادگی عصای من است

2 سر ز تیغ جفا نمی تابم هر چه خواهد کند، خدای من است

3 صافیِ می فروش دیر مغان به ز سجّادهٔ ریای من است

4 ناتوان ناله ای که می شنوی در نی استخوان نوای من ست

1 چشمم گشوده است در فیض نوبهار از داغ، ریخته ست دلم طرح لاله زار

2 منت خدای راکه به عون عنایتش منت پذیر نیستم از خلق روزگار

3 پنجاه ساله، هستی پا در رکاب من با ذلت سرای سپنجی نشد دچار

4 مشت استخوان جسم فنا را به زندگی هرگز به دوش خلق نکردم چو مرده بار

آثار حزین لاهیجی

6 اثر از قصاید حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.