در زمان خدیو دارا از هاتف اصفهانی دیوان اشعار 1
1. در زمان خدیو دارا شان
آن کرم پیشهٔ کریم نهاد
...
1. در زمان خدیو دارا شان
آن کرم پیشهٔ کریم نهاد
...
1. از محمدعلی آن گلبن بیخار افسوس
که ز دنیا به جوانی به سوی عقبی شد
...
1. گرامیترین یاری از دوستان
که روشن روان است و صاحب نظر
...
1. خان والا گهر محمدخان
که ازو بود ملک و دین معمور
...
1. خان ذیجاه فلک مرتبه عبدالرزاق
آستان برترش از ذروه کیوان بنگر
...
1. آه که از جور چرخ، وز ستم روزگار
خسرو ملک وجود، شد به دیار عدم
...
1. دریغ از حاجی ابراهیم آن دانای روشندل
که زاد از مادر ایام با ایمان و دین توام
...
1. شکرلله که جهان را ز قدوم
زیب نو داد محمد کاظم
...
1. خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی
بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
...
1. سپهر مجد و خورشید سماحت اختر عزت
نظام عالم و دستور گیتی آصف دوران
...
1. حیف از حاجی محمد صادق روش ضمیر
شمع بزم افروز زیبای شبستان جهان
...
1. صدهزار افسوس کز جور سپهر واژگون
رفت از دار جهان فخر زمان شهبازخان
...