5 اثر از ماده تاریخ‌ها در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ‌ها در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار هاتف اصفهانی / دیوان اشعار هاتف اصفهانی / ماده تاریخ‌ها در دیوان اشعار

ماده تاریخ‌ها در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 حیف ز حاجی نبی گوهر بحر وجود کز ستم آسمان گشت نهان در زمین

2 در گران قیمتی بود و سپهر از جفا در دل خاکش نهاد ساخت چو گنجش دفین

3 رفت ازین گلستان چون گل و احباب را ماند ازو داغ و درد در دل و جان حزین

4 جانب خلد برین بار سفر بست و شد در روضات جنان همنفس حور عین

1 خسرو کشور سخن مشتاق صاحب رای پیر و طبع جوان

2 قطب سادات آن که می‌بخشید قالب لفظ را ز معنی جان

3 آن که از بحر طبع گوهرزای چون شدی در شاهوار افشان

4 از لالی نظم او گشتی منفعل گوهر و خجل عمان

1 هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد ز جور اختر و بیداد گردون میرعبدالله

2 هزار افغان ز بی‌مهری چرخ پیر کز کینش به عقبی شد جوان از گیتی دون میرعبدالله

3 دریغا گشت در گلزار هستی ناگهان چون گل شراب زندگی در ساغرش خون میرعبدالله

4 رخ تابان نهفت و کرد روز جمله یاران را جدا از مهر روی خویش شبگون میرعبدالله

1 فخر سادات رفیع الدرجات حضرت میر محمد صادق

2 آن ز عباد به تقوی در پیش آن ز اعلام به دانش سابق

3 از اکارم به مکارم برتر بر افاضل به فضایل فائق

4 جامهٔ علم و عمل کاو را بود دل دانا و زبان صادق

1 خان احمدبیک چون به جنت از لطف خدای انس و جان شد

2 در تاریخش بگفت هاتف خان احمد جانب جنان شد

1 شکرلله که جهان را ز قدوم زیب نو داد محمد کاظم

2 روشن از مقدم خود گیتی را ساخت چون زاد محمد کاظم

3 از رخ خود همهٔ یاران را کرد دلشاد محمد کاظم

4 طعن‌ها از قد چون سرو روان زد به شمشاد محمد کاظم

1 محیط مروت که جوید نقاب ز رشک ضمیرش رخ آفتاب

2 سپهر فتوت محمدحسین جهان کرم‌خان والا جناب

3 امیری که گردنکشان را بود ز طوق غلامیش زیب رقاب

4 دلیری که دارد ز سر پنجه‌اش همه گر بود شیر چرخ اضطراب

1 دریغ از حاجی ابراهیم آن دانای روشندل که زاد از مادر ایام با ایمان و دین توام

2 دریغ و درد از آن شمع سحر خیزان که بود او را دلی پر آتش از ترس خدا و دیدهٔ پرنم

3 هزار افسوس از آن نخل برومند ثمرپرور که در باغ جهانش قامت از باد اجل شد خم

4 گرفتش دل ازین تنگ آشیان و طایر روحش به عزم گلشن فردوس بال شوق زد برهم

1 گرامی‌ترین یاری از دوستان که روشن روان است و صاحب نظر

2 به تزویج محبوبه‌ای میل کرد که سترش عفاف است و زیبش هنر

3 چو با یکدیگر خوش درآمیختند دو دلبند مانند شیر و شکر

4 به هاتف خرد بهر تاریخ گفت بگو خیر بینند از یکدیکر

1 سپهر مجد و خورشید سماحت اختر عزت نظام عالم و دستور گیتی آصف دوران

2 جناب صاحب اعظم خدیو افخم اکرم ربیع گلشن عالم بهار عالم امکان

3 جهانگیر و جهانبخش و جهاندار و جهان داور که گردونش نپیچد گردن از حکم و سر از فرمان

4 جوانمرد و جوانبخت و جوان طبع و جوان دولت که در ایام او نو شد جهان و تازه شد کیهان

آثار هاتف اصفهانی

5 اثر از ماده تاریخ‌ها در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ماده تاریخ‌ها در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.