10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 به قصد کوی تو بی‌رحم عاشقان ز وطن‌ها روان شوند فکنده به دوش خویش کفن‌ها

2 فغان که در همهٔ عمر یک سخن نشنیدی ز ما و می‌شنوی زین سبب ز خلق سخن‌ها

1 روز وصلم به تن آرام نباشد جان را که دمادم کند اندیشه شب هجران را

2 آه اگر عشوه گری‌های زلیخا سازد غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را

1 مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب به خاکم گو میا فردا، به بالینم بیا امشب

2 مگو فردا برت آیم که من دور از تو تا فردا نخواهم زیست خواهم مرد یا امروز یا امشب

3 ز من او فارغ و من در خیالش تا سحر کایا بود یارش که و کارش چه و جایش کجا امشب

4 شدی دوش از بر امشب آمدی اما ز بیتابی کشیدم محنت صد ساله هجر از دوش تا امشب

1 بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب یا من به قتل می‌رسم امروز یا رقیب

2 شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید مرگ مرا که می‌طلبد از خدا رقیب

3 با یار شرح درد جدائی چسان دهم چون یک نفس نمی‌شود از وی جدا رقیب

4 هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب

1 شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب شبی کز روز خوشتر باشد آن شب امشب است امشب

2 به چشمی روی آن مه بینم از شوق و به صد حسرت ز بیم صبح چشم دیگرم بر کوکب است امشب

3 دلا بردار از لب مهر خاموشی و با دلبر سخن آغاز کن هنگام عرض مطلب است امشب

1 چون شیشهٔ دل نه از ستم آسمان پر است مینای ما تهی است دل ما از آن پر است

2 ای عندلیب باغ محبت گل وفا کم جو ز گلبنی که بر آن آشیان پر است

3 خالی است گر خم فلک از بادهٔ نشاط غم نیست چون ز می خم پیر مغان پر است

4 سرو تو را به تربیت من چه احتیاج نخل رطب فشان تو را باغبان پر است

1 قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست بر خاک آستانهٔ او سرنهاده کیست

2 چون بر سمند آید و خلقیش در رکاب همراه او سوار کدام و پیاده کیست

3 در کوی او عزیز کدام است و کیست خار در بزم او نشسته که و ایستاده کیست

4 عزت ز محرمان بر او بیشتر کراست دارد کسی که حرمت از ایشان زیاده کیست

1 ز غمزه، چشم تو یک تیر در کمان نگذاشت که اول از دل مجروح من نشان نگذاشت

2 ز بی‌وفایی گل بود مرغ دل آگاه از آن به گلبن این گلشن آشیان نگذاشت

3 ز شوق دیدن آن گل، ستم نگر که شدم رضا به رخنهٔ دیوار و باغبان نگذاشت

4 رسید کار به جایی که یار بگذارد ز لطف بر دل من دستی، آسمان نگذاشت

1 هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست

2 هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست

3 در حریمش بار دارم لیک در بیرون در کرده‌ام جا تا چو آید غیر گویم یار نیست

4 دل به پیغام وفا هر کس که می‌آرد ز یار می‌دهم تسکین و می‌دانم که حرف یار نیست

1 حرف غمت از دهان ما جست یا آتشی از زبان ما جست

2 رو جانب دام یا قفس کرد هر مرغ کز آشیان ما جست

3 یک‌یک ز نشان فراتر افتاد هر تیر که از کمان ما جست

4 آتش به سپهر زد شراری کز آه شررفشان ما جست

آثار هاتف اصفهانی

10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.