5 اثر از مقطعات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مقطعات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی

1 حضرت سلطان فلک پندار و رویش آفتاب؟ هر که را او بر کشد از خاک دانی چیست آب

2 پس اگر بر آب برتابد برانگیزد بخار ور نظر در بحر فرمایند برانگیزد سحاب

3 این بخار از بس عفونت می ستاند جان پاک وین سحاب از بس لطافت می‌فشاند درناب

4 این چو دانستی که ظلمی می‌رود نسبت مکن جرم آب تیره سوی جرم پاک آفتاب

1 هرکه شعر بلند من خواند کان یکی از فلک سواری‌هاست

2 گو بزرگی کن و متاز از آنک زیر هر حرف خرده‌کاری‌هاست

1 داناست روزگار از او نیستم خجل کز کان روزگار چو من گوهری نخاست

2 گفتی بگویم آنچه جزای و سزای تست از کس مترس و هیچ محابا مکن رواست

3 هر چه افتدت بگوی که لؤلؤ نهاده ام نثری که بد دروغ تر از نظم نیک و راست

1 دل من از فراق خواجه مخلص خداوندا تو میدانی که خسته است

2 جمالش تا گل از چشمم ببر دست هزاران خار در چشمم نشسته است

3 ز حسرت خواب از دیده گشادست ز غصه آب در حلقم ببسته است

4 ز رحمتهاش گر یابم نصیبی ز زحمتهای ما او نیز رسته است

1 شعرم چو گشت معجزه و سحر از او بکاست گفتند همگنان تو کلیمی و این عصاست

2 بر بحر دست خواجه زدم خشک رود شد گفتم بلی نشان عصا این بود عصاست

3 بار دگر چو بر دل سنگین او زدم نگشاد چشمه ها و نیامد قیاس راست

4 جوی کفش که بحر عطا بود خشک شد لیک از دلش که سنگ سیه بود نم نخاست

1 اکفی الکفاة مشرق و مغرب رشید دین کامد فلک به زیر و محلش ز بر نشست

2 چون خیزران دو تا شد تا بار همتش بر پشت قبه فلک شیشه گر نشست

3 وی چون ز شرطه سوی حرم شد کلیم وار گامی دو سه بر اسبک خادم مگر نشست

4 آخر نه سیدی که سوار براق بود بر لاشه برهنه بس مختصر نشست

1 چندان که در دوازده برج است هفت مرغ ای مخلص کریم ترا بخت یار باد

2 تا باز روز از شرف اندر حمل بود باز بقات را همه دولت شکار باد

3 تا ثور برج زهره بلبل طرب بود پیش تو زهره ساز طرب بر کنار باد

4 گرد میان جوزا چون طوق فاخته از بهر خدمتت کمری استوار باد

1 ای ذخر دین و دولت سلطان اهلیت در حلقه سپهر محلت نگینه باد

2 ای گشته سعد اکبر باذات تو قرین با طالعت سعادت کبری قرینه باد

3 برجیس برموافق جاه تو مهربان مریخ برمخالف عهدت بکینه باد

4 خندان لب مطیع تو همچون پیاله شد پر خون دل حسود تو همچون قنینه باد

1 قبول بین که در این سال سعد دولت و دین به مهر و کین بر من یک غلام نفرستاد

2 بلند و پست حدیث مرا محل ننهاد دروغ و راست به من یک پیام نفرستاد

3 نهاده گردن و بگشاده لب براق ظفر در این چه دید که زین و لگام نفرستاد

4 هزار گوهر نو سفته هدیه می کردم یکی دو رشته برای نظام نفرستاد

1 به من سید حسن زین زمانه ز دل تحفه غذای جان فرستد

2 بدان نظم بدیع و نثر رائق تو گوئی معجزه قرآن فرستد

3 هزاران گنج گوهر بیش دارد در آن خاطر که تحفه زان فرستد

4 ندارم بس عجب از بحر فضلش به من گر عقدی از مرجان فرستد

آثار سید حسن غزنوی

5 اثر از مقطعات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار سید حسن غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.