آثار مجد همگر

صفحه 2 از 12
12 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجد همگر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجد همگر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار مجد همگر

1 ای خسروی که فتنه نشان آب تیغ تو روی زمانه را ز غبار فتن بشست

2 بر طرف باغ کام لب جوی آرزو شادابتر ز بخت تو یک سرو بن نرست

3 خاصیتی که طبع مرا هست در وفا دلجویئی نمود که معهود عهد تست

4 در دفع فتنه ایکه قضا زان کرانه کرد حزم تو پیش رفت و میان را ببست چست

1 شاها به ذات پاک خدائی که حکمتش بر درگه تو رایت شاهی فراشته ست

2 وز بهر حفظ بیضه اسلام و ضبط ملک ذات ترا به داد و دهش بر گماشته ست

3 نقاش صنع او بر سر کلک کن فکان نه طاق را به کوکب زرین نگاشته ست

4 کاین تهمت شنیع که بر بنده بسته اند آگه نبوده است و گناهی نداشته ست

1 ابریست مطیر دست طاهر کز پاشش گوهرش کمی نیست

2 آن خواجه آسمان مثابت کش شبه و نظیر در زمی نیست

3 در طوس مقام او دریغ است کآنجا اثر ز مردمی نیست

4 گو بار سفر کند از آن بوم کاندر وی بومی خرمی نیست

1 مرا قومی حریف هفته بودند که در سر هر یکی را کبر میریست

2 درافتادند ناگه با من امروز تعهدشان ز باب ناگزیریست

3 ز وجه مستی این هفت هشت تن دو من می در بن یک ظرف قیریست

4 در این حالت دراز و پهن گفتن مثال آن عجوز و آن حصریست

1 هنگام نام دعوی مردی کند مطرز در روز نام و ننگ و فتوت کم از زن است

2 هرجا که فتنه ئیست در اوش منزل است هر جا که سفله ئیست بر اوش مسکن است

3 گر بغض نقطه ئیست دل اوش دایره ست ور خبث جوهریست تن اوش معدن است

4 سگ نفس و سگ نژاد و سگ افعال و سگ دل است بدفعل و بدنهاد و بداخلاق و بدظن است

1 سه روز رفت کز آسیب مرگ آن دلبر مرا جگر زره دیدگان بپالوده ست

2 از آن زمان که رخش زیر خاک بنهفته ست دلم ز رنج تفکر دمی نیاسوده ست

3 که آن دو لاله رویش چگونه پژمرده ست که آن دو نرگس مستش چگونه بغنوده ست

4 چو تربتش به گل اندوده شد فلک می گفت که آفتاب به گل هیچکس نیندوده ست

1 در عهد سخات کس نگوید کآوازه حاتمی و معنی ست

2 کس نیست در این زمانه امروز کورا به عنایتت طمع نیست

3 درذمت همت تو فرض است دلداری هر که زاهل معنی ست

4 از تو ما را شکایتی ست لطیف وان نه از تست از زمانه ماست

1 ای بحر براعت که ضمیر تو جهان را دائم به عطا لولو منثور فرستد

2 کلکت در ناسفته به اقطار رساند طبعت زر ناسخته به جمهور فرستد

3 نظمی که فرستادیم از روی تفضل زانهاست که خورشید به گنجور فرستد

4 آری چه شود کم اگر آن گلبن دولت بوئی به دل خسته رنجور فرستد

1 افتخار جهان ظهیر الدین ای جهان را به جان تو سوگند

2 ای که در مهد عهد نادیده ست دیده آسمان چو تو فرزند

3 دور آئینه گون سپهر ترا نانموده چو آینه مانند

4 دفع عین الکمال قدر ترا چرخ و سیاره مجمرند و سپند

1 ای خسروی که نام ترا سروران دهر از فخر حرز بازو و نقش نگین کنند

2 وز آب دیده خاک درت را شکستگان چون مومیائی از پی درمان عجین کنند

3 وندر سراست خنگ فلک را هوای آن بهر رکوب قدر تو روزیش زین کنند

4 هر شب به حفظ سکنه عالیجناب تو پیکان آسمان همه قصد زمین کنند

آثار مجد همگر

12 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجد همگر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجد همگر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی