8 اثر از غزلیات عبدالقادر گیلانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عبدالقادر گیلانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار عبدالقادر گیلانی / غزلیات عبدالقادر گیلانی

غزلیات عبدالقادر گیلانی

1 گنه کردی بگو کردیم ای دوست که بعد از کار بد این توبه نیکوست

2 گنه کردن اگرچه خوی توگشت ولی عفو گناهت هم مرا خوست

3 توشب بر خاک ، رو می مال ،می نال که آن نالیدنت داریم ما دوست

4 نفس های گنه کاران تائب مرا خوشبوی تراز مُشک خوشبوست

1 دوست می گوید که ای عاشق اگر داری صبور ازفراق ما منال وصبر کن تا نفخ صور

2 اندر آن مجلس که بیند خلق دیدار خدا ازجگرهای کباب عاشقان باشد بخور

3 آن که از خواب خوشت بیدار می سازد منم چون بگوئی تو گناهانم بیامرز ای غفور

4 گور گهوار است ،تو طفلی ودایه لطف دوست خوش بخوابایند وخوابت داد تا یوم النّشور

1 گرمرا جان در بدن نبود ،بدن گو هم مباش چونکه یوسف نیست با من ،پیرهن گو هم مباش

2 گر بمیرم لاشه من همچنان دور افکنید چاک شد چون جامه جانم، کفن گو هم مباش

3 چون مرا رانی ز کوی خود، مخوان یارا رقیب ازگلستان گر رود بلبل، زغن گو هم مباش

4 مرگ بالله بهتر است از زندگانی دور از او گر نبینم یارخود ، این زیستن گو هم مباش

1 مونسم یار است اندر تنگنای گور تنگ عاشقان ، در دوجهان ما را بس است این نام و ننگ

2 آتش دوزخ بسوزد از حرارتهای عشق عاشق سوزان کند در دوزخ ار یک دم درنگ

3 آن چه نوری بود آیا کو به کوه طور تافت رفت از او موسی ز هوش و پاره پاره گشت سنگ

4 هیچ دانستی که با یونس در این دریا چه کرد کاو رفیق و مونس او بود در بطن نهنگ

1 کسی کو یار خود دارد چرا بر دیگری بندد حرامش باد عشق آنکس که هم بر دیگری بیند

2 از این آتش که من دارم زشوق او عجب نبود که آن مه چون به بالین آیدم خاکستری بیند

3 همه عالم زتاب مهر سوزنده شده عمری که مهر از رشک این سوزد که از خود بهتری بیند

4 اگر عاشق زدل نالد زگریه نیست پروایش اگر بر جای هر مو برتن خود نشتری بیند

1 گر دل دهی به ما ده عاشق که ما امینیم با آن که دل به ما داد ، ما روز و شب قرینیم

2 گر ما دل تو یابیم تسکین تو بسازیم تاوان یک دل تو صد دل بیافرینیم

3 نفرین خویش میگو تا گم شود وجودت چون با تو بعد از آن ما گویای آفرینیم

4 شیطان هزار فرسنگ از گرد تو گریزد سیصد نظر چو هر روز اندر دل تو بینیم

1 زسر تا پا ی من گر همه اندوه و غم باشد هنوز از اینچنین دردی که دارم از تو کم باشد

2 چگونه سر بسائی بر فلک کز غایت عزّت به هر جا پا نهی سرها ترا زیر قدم باشد

3 غنیمت دان حضور درد و غم ای دل که دوران را وفائی نیست چندانی و صحبت مغتنم باشد

4 خوش است از خوبرویان گه جفا گاهی وفا لیکن زمن مهر و وفا از تو همه جور و الم باشد

1 ای بلبل شوریده دیوانه توئی یا ما جویای رخ خوب جانانه توئی یا ما

2 تو عاشق گلزاری من عاشق دیدارم در درد فراق او مردانه توئی یا ما

3 تو در قفسی و ما در خلوت خود تنها ای گوشه نشین مست دیوانه توئی یا ما

4 در فصل بهار ودی از عشق جمال وی با نعره و فریادی مستانه توئی یا ما

1 آن که آتش افکند درخلق جانان من است وانکه می سوزد از آن رویش همین جان من است

2 تا شدم دیوانه پیشم قصر شه ویرانه است کآسمان فیروزه ای ازطاق ایوان من است

3 عشق ورزیدم نهان ای وای بر من کین زمان نقل هرمجلس حدیث عشق پنهان من است

4 گرفلک خواهد که سازد خانه مردم خراب گو مکش زحمت که کار چشم گریان من است

1 خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو می‌دیدم تو سوی خلق می‌دیدی و من سوی تو می‌دیدم

2 نمی‌دانم مرا می‌آزمایی یا شدی بدخو که آن حالت نمی‌بینم که از خوی تو می‌دیدم

3 اگر در باغ رضوان خویش را بینم چنان نبود که شب در خواب خود را بر سر کوی تو می‌دیدم

4 فدایت این زبان، جانم به یادت هست پیش از آن که صد دشنام می‌دادی چو بر روی تو می‌دیدم

آثار عبدالقادر گیلانی

8 اثر از غزلیات عبدالقادر گیلانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات عبدالقادر گیلانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی