آثار قدسی مشهدی

صفحه 1 از 47
47 اثر از غزلیات قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار قدسی مشهدی / غزلیات قدسی مشهدی

غزلیات قدسی مشهدی

1 زود به کردم من بی‌صبر داغ خویش را اول شب می‌کشد مفلس چراغ خویش را

2 گر نباشد زخم شمشیرم حمایل گو مباش هیکل تن کرده‌ام چون لاله داغ خویش را

3 می‌گساران دیگر و خونابه‌نوشان دیگرند بر حریفان زان نپیمایم ایاغ خویش را

4 حیرتی دارم که در فصل چنین دهقان وصل بر تماشایی چرا در بسته باغ خویش را

1 بی‌حرز شعله نگذرد از پیش داغ ما پروانه احتراز کند از چراغ ما

2 چون دیده دور شد از تو رنگ نگه پرید تا رنگ می‌رسید شکست ایاغ ما

3 یک روزه عیش ما نشود محنت دو کون عاجز بود زمانه ز برگ فراغ ما

4 در کوی عشق خضر به ما پی نمی‌برد هر موی اگر شود قدمی در سراغ ما

1 اگرچه خدمت مسجد نشد حواله ما چراغ میکده روشن شد از پیاله ما

2 به سنگ خاره چه می‌کرد بازوی فرهاد نمی‌گشود اگر راه تیشه ناله ما

3 ز عکس چهره ما زرد شد رقم ور نه به آب زر ننویسد کسی رساله ما

4 چو کاسه‌ای که به آن می ز خم برون آرند به می درون و برون شسته شد پیاله ما

1 شام خطت گرفته ز صبح آفتاب را زان روز خوش نمانده جهان خراب را

2 بر نام هیچ‌کس رقم روز خوش نبود خواندیم هر دو رو ورق آفتاب را

3 بی‌غم نفس نمی‌کشم و جای عیب نیست گر دردکش به لای برآرد شراب را

4 از سوختن منال چو بردی به غم پناه نسپرده کس به شعله امانت کباب را

1 پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما

2 روزی که نبود آینه حسن در نظر در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما

3 ما صبح صادقیم و دم از مهر می‌زنیم آیینه تیرگی نپذیرد ز آه ما

4 آن‌کس که پی به مزرع امید ما نبرد گیرد مگر ز برق سراغ گیاه ما

1 به پیامی که کند باد صبا یاد مرا روم از دست ندانم که چه افتاد مرا

2 به کمند سر زلف تو گرفتار مباد آنکه خواهد کند از قید تو آزاد مرا

3 دشمنی کر پی بیداد مرا یاد کند به از آن دوست که هرگز نکند یاد مرا

4 دوش وقت سحر از حسرت گل مرغ چمن ناله‌ای کرد که آورد به فریاد مرا

1 تا بود گریه کی آباد شود خانه ما؟ جغد را پای به گل رفته به ویرانه ما

2 ما از آن سوختگانیم که معمار ازل طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما

3 عشق پیوسته به دنبال دلم می‌گردد شعله آید به طلبکاری پروانه ما

4 جرم می خوردن ما نیست کم از طاعت کس کار صد توبه کند گریه مستانه ما

1 گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت

2 هرچه با زلف تو می‌ماند دل از کف می‌برد روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت

3 خاک بادا بر سرم گر نام عریانی برم من که در دیوانگی موی سرم از پا گذشت

4 از فغانم پرس کامشب با دل گردون چه کرد تیشه فرهاد می‌داند چه بر خارا گذشت

1 باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست تخمی که کسش برنخورد، اشک نیازست

2 خواری و عزیزی به هم آمیخته در عشق هرگام درین بادیه صد شیب و فراز است

3 در عشق، بلا می‌سپرد دست به دستم از بوته چو زر باز رهد در دم گازست

4 نرمی و درشتی ز کسی چشم ندارم گر صلح‌پذیرست، وگر عربده‌سازست

1 شد دهان شکرگو هر زخم نخجیر ترا صید پیکان‌خورده داند لذت تیر ترا

2 جز حدیث بیستون در بزم شیرین نگذرد آفرین ای ناله فرهاد تاثیر ترا

3 جور کن چندان که بتوانی که روز بازخواست بر زبان شکوه شکر آید عنان‌گیر ترا

4 از چه خاکی ای دل ویران که از روز ازل هیچ‌کس از پیش خود نگرفت تعمیر ترا

آثار قدسی مشهدی

47 اثر از غزلیات قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی