چون سراپا همه را هست به سوداش از قدسی مشهدی غزل 459
1. چون سراپا همه را هست به سوداش سری
صد کمروار سرین بسته به موی کمری
1. چون سراپا همه را هست به سوداش سری
صد کمروار سرین بسته به موی کمری
1. ز رشک، باد صبا گرچه سوخت جان مرا
ولی ز برگ گل آراست آشیان مرا
1. در خون دل از دیده خونبار نشستیم
چون دیده به خون از غم دلدار نشستیم
1. درویشی جو، گر همه یک دم باشد
تا سلطانی بر تو مسلم باشد
قدسی مشهدی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 11 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای قدسی مشهدی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: حاجی محمّدجان قدسی مشهدی یکی از شاعران و سخنوران ایرانی قرن یازدهم هجری قمری است. او در ابتدای زندگی از طریق بقالی زندگی میکرد اما پس از آنکه در شاعری مشهور شد به هندوستان رفت و وارد دربار شاه جهان شد. از قدسی مشهدی دیوانی بر جای مانده که در سال ۱۳۷۵ توسط انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد به کوشش محمّد قهرمان به چاپ رسیده است. قدسی در سال ۱۰۵۶ هجری قمری درگذشت و در آرامگاه شاعران کشمیر دفن شد.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار قدسی مشهدی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.