بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 13
1. بدان که توبه بی صبر راست نیاید، بلکه گزاردن هیچ فرضیه و بگذاشتن هیچ معصیت بی صبر راست نیاید و برای این بود که از رسول (ص) پرسیدند که ایمان چیست؟ گفت، «صبر». و گفت اندر خبری دیگر که صبر نیمه ایمان است و به سبب بزرگی و فضل صبر است که حق تعالی قرآن زیارت از هفتاد جای صبر را یاد کرده است و هر درجه ای که نیکوتر است حواله با صبر کرده است تا امامت اندر راه دین حواله با صبر کرد و گفت، «و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا» و مزد بی نهایت و بی حساب حواله با صبر کرده است و گفت، «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب» و صابران را وعده داد که وی با ایشان است «ان الله مع الصابرین» و صلوات و رحمت و هدایت هیچ کس را جمع نکرده مگر صابران را و گفت، «اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون» و از بزرگی فضل صبر است که حق تعالی وی را عزیز کرد و به هر کس نداند الا اندکی به دوستان خویش که رسول(ص) گفت، «ان اقل ما اوتیتم الیقین و عزیمه الصبر» گفت، «اندک ترین چیزی که به شما داده اند یقین است و صبر. و هر که را این هر دو بدادند گو باک مدار اگر روزه بسیار ندارد و اگر بر آنچه هستید امروز با اصحاب صبر کنید و نگردید دوست تر دارم از آن که هر یکی چندان طاعت کنید که جمله شما کرده باشید، ولیکن ترسم که راه دنیا بر شما گشاده شود و پس از من با یکدیگر منکر شوید و اهل آسمان شما را منکر شوند. و هر که صبر کند ثواب تمام یابد. صبر کنید که دنیا بنماند و ثواب حق تعالی بماند، «ما عندکم ینفدوما عندلله باق و لنجزین الذین صبروا اجرهم باحسن ماکانوا یعملون»
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
2 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 14
1. بدان که صبر خاصیت آدمی است که بهایم را صبر نیست که بس ناقصند و ملایکه را به صبر حاجت نیست که بس کاملند و از شهوات رسته اند، پس بهیمه مسخر شهوات است و اندر وی هیچ متقاضی نیست الا شهوت و ملایکه به عشق حضرت الهیت مستغرق اند و ایشان را از آن هیچ مانع نیست تا اندر دفع آن مانع صبر کنند، اما آدمی را اندر ابتدا به صفت بهایم آفریدند و شهوت جامه و زینت و لعب و لهو را بر وی مسلط کرده اند، آنگاه به وقت بلوغ نوری از انوار ملایکه اندر وی پیدا آید که اندر آن نور عاقبت کارها ببیند، بلکه دو فرشته ای را بر وی موکل کرده اند که بهایم از آن محرومند. فریشته ای وی را هدایت همی کند و راه همی نماید بدان که از انوار وی نوری به وی سرایت همی کند که اندر آن عاقبت کارها همی شناسد و مصلحت کارها همی بیند تا اندر آن نور خود را و خدای را بشناسد و بداند عاقبت شهوتها هلاک است، اگرچه اندر وقت خوش است.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
5 دقیقه زمان مطالعه
و روزه یک از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 15
1. و روزه یک نیمه صبر چراست؟
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
2 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 16
1. بدان که بنده اندر همه احوال از چیزی خالی نبود که موافق هوای وی بود یا مخالف هوای وی و اندر هر دو حال به صبر حاجتمند بود. اما آن که موافق هوای وی بود چون مال و نعمت و جاه و تندرستی و زن و فرزند به مراد و آنچه بدین ماند، صبر اندر هیچ حال از این مهم تر نیست که اگر خود را فرو نگیرد و اندر تنعم فراخ فرا رود و دل بر آن نهد و باز آن قرار گیرد، در وی بطر و طغیان پدیدار آید، چه گفته اند که همه کس اندر محنت صبر کند، اما اندر عافیت صبر نکند مگر صدیقی.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
8 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 17
1. بدان که ابواب صبر یکی نیست و صبر کردن از هر یکی دشواری دیگر دارد و علاج وی دیگر بود، هرچند که جمله علاج وی معجون علم و عمل است و هرچه اندر ربع مهلکات گفته ایم همه داروی صبر است و اینجا بر سبیل مثال یکی بگوییم که آن نمودگاری باشد که دیگرها از آن به قیاس بدانند، بدان که گفتیم که معنی صبر ثبات باعث دین است اندر مقابله باعث شهوت و این نوعی از جنگ است میان دو باعث و چون کسی دو کس را اندر جنگ افگند و خواهد که یکی غالب آید، تدبیر آن بود که آن را که همی باید که غالب شود قوت و مدد همی دهد و آن دیگر را ضعیف همی دارد و مدد از وی باز می گیرد.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
3 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 18
1. بدان که شکر مقامی عزیز است و درجه آن بلند است و هرکسی به حقیقت آن نرسد، و برای این گفت حق عزوجل، «و قلیل من عبادی الشکور» و ابلیس طعن کرد آدمی را و گفت، «و لا تجداکثرهم شاکرین بیشتر ایشان شاکر نباشند» و بدان که آن صفات که آن را منجیات گفته ایم دو قسم است: یک قسم از مقدمات راه دین است و اندر نفس خویش مقصود نیست، چون توبه و صبر و خوف و زهد و محاسبت و فقر که این همه وسیلت است به کاری که ورای این است. و دیگر قسم مقاصد و نهایات است که اندر نفس خویش مقصود است نه از بهر آن تا وسیلت کاری دیگر باشد، چون محبت و شوق و رضا و توحید و توکل و شکر از این جمله است.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
3 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 19
1. بدان که گفته ایم که همه مقامات دین با سه اصل آید: علم و حال و عمل. علم اصل است و از وی حال خیزد و از حال عمل خیزد و همچنین علم شکر شناخت نعمت است از خداوند و حالت شادی دل است بدان نعمت و عمل به کار داشتن نعمت است در آنچه مراد خداوند است و آن عمل همه به دل تعلق دارد و هم به زبان و هم این و تا جمله این معلوم نشود حقیقت شکر معلوم نشود.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
7 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 20
1. بدان که صرف کردن نعمت خدای تعالی در محبوب خدای شکر است و در مکروه کفران است، و محبوب از مکروه به تفصیل تمام جز به شرط نتوان دانست، پس شرط آن است که نعمت در طاعت صرف کند چنان که فرمان است. اما اهل بصیرت را راهی است که در آن حکمت کارها به نظر و استدلال و بر سبیل الهام بشناسند. چه ممکن است که کسی بشناسد که حکمت در آفرینش میغ باران است و در آفرینش باران نبات است و در آفرینش نبات غذای جانوران است و حکمت در آفرینش آفتاب پدید آمدن شب و روز است تا شب سکون را بود و روز معیشت را.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
10 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 21
1. بدان که هرچه خدای تعالی آفریده است در حق آدمی چهار قسم است: یکی آن است که هم اندر این جهان سودمند است و هم در آن جهان، چون علم و خلق نیکو، و در این جهان نعمت به حقیقت این است. دوم آن که در هر دو جهان زیانکار است چون نادانی و خوی بد و بلا به حقیقت این است. سیم آن است که در این جهان با راحت است و در آن جهان با رنج، چون بسیاری نعمت دنیا و تمتع بدان، و این نعمت است نزدیک ابلهان و بلاست نزدیک عارفان. و مثل این چون گرسنه است که انگبین یابد که زهر در وی بود. اگر ابله بود و نداند که در وی زهر است نعمت شمارد و اگر عاقل بود بلا شمرد. چهارم آن که در این جهان با رنج بود و در آن جهان با راحت، چون ریاضت و مخالفت شهوت و این نعمت است نزدیک عارفان چون داروی تلخ نزدیک بیمار عاقل و این بلاست نزدیک ابلهان.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
1 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 22
1. بدان که اسباب دنیا بیشتر آمیخته بود که در وی هم شر بود و هم خیر، ولکن هرچه منفعت به وی بیشتر از ضرر بود آن نعمت است و این به مردمان بگردد که مال به قدر کفایت منفعت وی بیشتر از ضرر و زیادت از کفایت ضرر آن بیشتر در حق بیشتر مردمان و کس باشد که اندک نیز وی را زیان دارد که سبب آن بود که حرص زیادت بر وی غالب شود و اگر هیچ نخواستی و کس بود که کامل بود و بسیار را زیان ندارد که به وقت حاجت تواند داد، پس بدانی که روا بود که چیزی در حق کسی نعمت بود و همان در حق دیگری بلا بود.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
1 دقیقه زمان مطالعه
بدان که از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 23
1. بدان که هرچه خلق آن را خیر داند از سه حال بیرون نبود: یا خوش است در حال یا سودمند است در مستقبل یا نیکوست در نفس خویش. و هر چه آن را شر دانند یا ناخوش است در وقت یا زیانکار است در مستقبل یا زشت است در نفس خویش. پس خیر تمامترین آن است که این همه در وی جمع است که هم خوش است و هم نیکو و هم سودمند است و این نیست مگر علم و حکمت.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
1 دقیقه زمان مطالعه
مردمان از امام محمد غزالی کیمیای سعادت 24
1. مردمان چنین گویند که هر چه خوش بود آن نعمت بود. و خوشیها و لذتها بر سه درجه است: یکی آن است که آن خسیس تر است و آن لذت شکم و فرج است که خلق بیشتر آن دانند و بدان مشغول باشند و هر چه طلب کنند برای آن کنند. و دلیل خسیسی این است که همه بهایم در این شریک باشند و در پیش آدمیند در این لذت که خورش و گشن حیوانات بیش است، بلکه مگس و مور با آدمی شریکند. اندر این چون کسی همگی خویش بدین دهد به درجه حشرات زمین کفایت کرده است.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
2 دقیقه زمان مطالعه