1 بر ملک فکنده برخ شمس الامراست وز ملک ربوده نرخ شمس الامراست
2 بهتر ز ملوک کرخ شمس الامراست میران ز می اندو چرخ شمس الامراست
1 تا مهر فکند بر من آن سرو بلند مهر همه عالم از دل من برکند
2 چون مهر ز چرخ بر زمی نور افکند مه را چه خطر باشد و که را چه گزند
1 بر شاخ گل دولت تو خار نماند جز بخت تو هیچ بخت بیدار نماند
2 مردانش را جز از تو بازار نماند جز داشتن ملک ترا کار نماند
1 گر سوی هوا دلم همی جوید راه پیوند مرا سوی زمین آمد ماه
2 بر سنبل و بر سمن بیفزاید جاه کز سنبل و از سمن شود ماه تباه؟
1 تا بنده آن رخان تابنده شدم همچون سر زلفین تو تابنده شدم
2 در پیش تو ای نگار تابنده شدم چون مهر فروزنده و تابنده شدم
1 هنگام سخا و جامه و جام تراست فرمان شهان و نامه و نام تراست
2 اصل بد و نیک اندر ایام تراست تقدیر و مراد و بخت و هنگام تراست
1 هرچند تو در کنار من بیشتری زی جان و دلم بدوستی پیشتری
2 گر بر دل من ز غمزه چون نیشتری از خویشتن و خویش مرا خویشتری
1 چندین سخن تلخ شنودن تا کی آزار بر آزار فزودن تا کی
2 بر جای وفا جفا نمودن تا کی نیکی کشتن بدی درودن تا کی
1 چون جان و روان خویشتن داشتمت دشمن بودی و دوست انگاشتمت
2 چون تو نبدی چنانکه پنداشتمت از مهر تو بس کردم و بگذاشتمت
1 ای زهره جبین نیست چو رخسار تو ماه نه تیره شبی بسان زلف تو سیاه
2 خط تو دمید و شه تبه حسن رخت از سنبل تر بلی شود ماه تباه