1 ای وصل و هوای مهر تو بس ما را مهر تو بفرساید ازین پس ما را
2 پرهیز بس از مردم ناکس ما را طعنه نزند بدین سخن کس ما را
1 چون بنوازد به پیش من زیر کیا مدهوش کنم همه دلم زیر کیا
2 ای تن تو نزار و زار چون زیر کیا باریک تر از تو در جهان زیر کیا؟
1 با روی تو دی ماه بهار است مرا وز دو لب تو شکر شکار است مرا
2 تا ایزد پشت و بخت یار است مرا جز با می و معشوق چه کار است مرا
1 بسپرد بپای ناکسان دهر مرا تا کرد مجال یادشان قهر مرا
2 با دیدن تو نوش شود زهر مرا ور نه نبری جای در این شهر مرا
1 من خفته بدم دوش دل از یار جدا بر بالینم رسته یکی شاخ گیا
2 بیخش غم و درد و حسرت و بار بلا از هر سه بلا جان و دلم گشته ملا
1 مادر چو بزاد آن بدعا خواسته را کرده است نشان آن مه پیراسته را
2 خالیست میان آن مه ناکاسته را گر مهر نهد کسی چنین خواسته را
1 ای شاه چو کردگار بگشاد ترا در ملک بقای جاودان داد ترا
2 سلطان که بنیکوئی کند یاد ترا منشور بامر او فرستاد ترا
1 ای نوش لب و لاله رخ و سیم قفا کردی دو رخم برنگ چون زر صفا
2 گر تو ننموده ای مرا مهر و وفا چندین نکشیدمی بدین شهر جفا
1 یک نیم دلم کلبچه یک نیم کباب یک نیمه در آتش و دگر نیمه در آب
2 مسکین دل من خراب کردی بعذاب اکنون تو همی خراج خواهی ز خراب
1 تافتنه دلم بر آن لب میگونست صبرم کم و عشق هر زمان افزونست
2 گویند برون فتاد رازت چونست چون راز درون بود که دل بیرونست