15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 ای شاه جهانگیر جهاندار جهانجوی عید است و لب یار و لب جام و لب جوی

2 از درد و غمان جان و روان تورها یافت تو ز انده و اندیشه بیاسای و روان جوی

3 در شدت همی باد بهار آید گه گاه بر باد بهاری بستان باده خوشبوی

4 گه گوی همی باز و گهی صید همی کن ای تیغ تو چوگان و سر دشمن تو گوی

1 دلی دیدم بسی تیمار دیده فراوان سختی و خواری کشیده

2 بغم پیوسته وز شادی گسسته رمیده زان و با این آرمیده

3 خریده انده و شادی فرخته فرخته راحت و زحمت خریده

4 بیند زلفک دلبند بسته بخار غمزه خوبان خلیده

1 امیر ابر تو فروردین فرخ باد فرخنده مبراد از دلت شادی مبراد از لبت خنده

2 بسان کوه بادی تو فراز تخت پاینده ز دل تیمار کاهند بدل شادی فزاینده

3 هران چیزی کجا کردند زیر خاکش آگنده همه کردی بسان خاک در گیتی پراکنده

4 توئی دارنده مردم خدایت باد دارنده که شاد و زنده چندانیم تا تو شادی و زنده

1 خداوندا تن خصمان برنج اندر بفرسودی معادی بر زیان از تو تو از تائید بر سودی

2 مخالف را ز راه چشم خون دل بپالودی موافق را بناز و نوش جان و دل بیالودی

3 بدل ز آئینه فرهنگ زنگ رنگ بزدودی تو هرکس را بدانائی ره فرهنگ بنمودی

4 بناز و نیکوئی روزی بعمر اندر نیاسودی همیشه این چنین بادی که تا اکنون همی بودی

1 ای شهریار یار تو بس کردگار تو اندیشه نیست گر نبود خلق یار تو

2 تو دستگیر خلقی واو دستگیر تو تو گوش دار خلقی و او گوش دار تو

3 ایزد ترا ز خلق جهان اختیار کرد کار جهان نباشد بی اختیار تو

4 هر چند خلق کار تو آشفته تر کنند اوراست تر کند ز همه خلق کار تو

1 ای درم یافته از دست تو ارزانی ای کرم داشته ایزد بتو ارزانی

2 تو بگیتی در فاشی بگهر پاشی تو چو لقمانی هنگام سخندانی

3 تو توانائی داری بهمه چیزی لیکن خویشتن دیدن نتوانی

4 آنچه بستانی از خصم بدشواری به یکی بخشی در بزم به آسانی

1 شد از بهار خجسته سپاه برد شکسته بر اوستاد موفق بهار باد خجسته

2 همیشه بادا دستش بدست ساغر و دسته رخ ولیش شکفته دل عدوش شکسته

3 همیشه باد دل آن کفیده چون دل پسته که دل ندارد با او بدوستاری بسته

4 همیشه همچو فرشته ز مرگ بادا رسته که فعلش آن فرشته است و رسمش آن فرشته

1 آن کس که گشت ایران ویران بدست او بسپرد جان بدولت بر شهریار نو

2 همچون فراسیاب کهن بود جان بداد بر شهریار پور سیاوش بنار تو

3 آید چنو سوار دگر بر زمین اگر آید در آسمان کهن کردگار نو

4 بگذار روزگار بشادی و خرمی خسته شود ز غم دل خصمت بخار نو

1 اکنون دهند خصمان ای شاه کام تو واکنون کنند جان جهان را بنام تو

2 گر تو یکی پیام فرستی بشاه روم آید بسر بخدمت دارالسلام تو

3 هستند نامدار تو شاهان این جهان خوانند خطبه باز به عالم بنام تو

4 امید دشمن تو بمردان روم بود تا شه کند رها پسرش را ز دام تو

1 ای طبع تو سرشته ز رادی و راستی دور از روان تو کژی و نارواستی

2 میرا خدای راست سوی راستان بود زانست راست کار تو دائم که راستی

3 چیزی که خواست بر تو ندید است خصم تو بر هرکسی بدیدی چیزی که خواستی

4 از روزگار شاه فریدون تاکنون چون او بدین و دانش و دولت تو خاستی

آثار قطران تبریزی

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی