زمانی یار شو، گر یار باشی از قاسم انوار غزل 634
1. زمانی یار شو، گر یار باشی
اگر با ما نباشی با که باشی؟
...
چه غمست آخر از غم؟ چو تو در از قاسم انوار غزل 635
1. چه غمست آخر از غم؟ چو تو در میانه باشی
غم جانانه باشد چو تو در میان نباشی
...
امروز بجد دارم با تو سر دشنامی از قاسم انوار غزل 636
1. امروز بجد دارم با تو سر دشنامی
ای زشت همه زشتان، ای ننگ همه نامی
...
ای قطب جامی، شاه انامی از قاسم انوار غزل 637
1. ای قطب جامی، شاه انامی
در لطف عامی، نام تو نامی
...
ای ماه معربد، ز کجایی و چه از قاسم انوار غزل 638
1. ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟
یا رب بفدای تو دو صد جان گرامی
...
زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی از قاسم انوار غزل 639
1. زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی
جویان خدا باش، اگر مرد تمامی
...
گر شمس منیر آمدی، ار بدر از قاسم انوار غزل 640
1. گر شمس منیر آمدی، ار بدر تمامی
یک جرعه تصدق طلب از ساقی جامی
...
هله! ای جان گرامی، ز کجایی از قاسم انوار غزل 641
1. هله! ای جان گرامی، ز کجایی و چه نامی؟
محیی جان و جهان، ماحی آثار ظلامی
...
پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی از قاسم انوار غزل 642
1. پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی
ما با تو بوده ایم، «سیور من بجان سنی »
...
سخنی می رود، ای دوست، مسلم از قاسم انوار غزل 643
1. سخنی می رود، ای دوست، مسلم سخنی
که ز دستم ندهی، زافکه نیابی چو منی
...
سؤال میکنم، ار هست رخصت از قاسم انوار غزل 644
1. سؤال میکنم، ار هست رخصت سخنی
که: چون تو تازه گلی کی رسد به همچو منی؟
...
گر بر حدیث اهل دل انکار می از قاسم انوار غزل 645
1. گر بر حدیث اهل دل انکار می کنی
بسیار بی حقیقت و بسیار کودنی
...