5 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / قائم مقام فراهانی / دیوان اشعار / قصاید و قطعات در دیوان اشعار

قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی

1 این طارم فرخنده که پیداست زبیدا بالاتر و والاتر از این گنبد خضرا

2 گر خود زمی است از چه فلک دارد در زیر ور خود فلک است از چه زمین دارد بالا؟

3 چرخی است که سیرش همه بر ماه زماهی سیلی است که موجش همه، برابر ز دریا

4 سیلی که سپارد به فلک پیکر خورشید سیری که نگارد به زمین زهره زهرا

1 ای خسرو فرخنده که گردنده به حکمت دور شب و روزست مدار مه و سال است

2 اینک به ره کعبه درگاه شهنشاه امروز به حکم تو مرا شد رحال است

3 این نیز یقین است که دارای جهان را از رزم تو و بزم تو زین بنده سوال است

4 پاسخ چه دهم دادگرا خود تو بفرما ی زین بنده چه زیبنده به جز صدق مقال است؟

1 بگریز به هنگام که هنگام گریزست رو در پی جان باش که جان سخت عزیزست

2 جان است نه آن است که آسانش توان داد بشناس که آسان چه و دشوار چه چیزست

3 آن آهوی رم دیده که در یک شب و یک روز از رود ز کم آمده تا دیزج و دیزست

4 از رود ارس بگذر و بشتاب که اینک روس است که دنبال تو برداشته ایزست

1 امروز که با شاه جهان ماه جهان است روز رمضان نیست که رو بر رمضان است

2 ما را به دو ماه است درین فصل سرو کار کاین کاهش جان آمد و آن خواهش جان است

3 هر جا که بود عیش و طرب پیرو این است هر جا که بود رنج و تعب همره آن است

4 زین زمزمه نغز و مقامات حزین است زان همهمه مرگ و مناجات و اذان است

1 ای بلند اختر برادر کاین ستم گر آسمان دست خود را از گزند جاه تو کوتاه یافت

2 خواست تا ناگاه تازد باره بر خیل تو لیک حافظان باره جاه ترا آگاه یافت

3 زان بنان و زان بیان هر لفظ و هر معنی که خاست صد هزارن آفرین از السن و افواه یافت

4 نامه کامد به من زان خامه شیرین سخن خویش را خاتون و نظم انوری را داه یافت

1 موت و حیاتی که خیر خلق زمین است زندگی آصف است و مرگ امین است

2 مرگ امین لازم است کو به نهانی خائن درگاه شاه چرخ مکین است

3 این دو به وقتی بود که پیک بشارت بر در شاهنشه زمان و زمین است

4 گوید کای شاه شاد باش که امروز خادم تو شاد و خائن تو غمین است

1 تو گنج خویش پسندی خراب و ملک آباد فسانه که شگفت آورد فسانه تست

2 مگر وجود تو خود جود شد که نتوان یافت که این زمانه جو دست یا زمانه تست

3 تو خود چو عالم جودی که در همه عالم به هر کران سخن از جود بی کرانه تست

4 چرا تو یک جا مال جهان به باد دهی مگر نه مشتی از خاک آستانه تست

1 خواب بس ای بخت خفته شب به سر آمد خیز که صبح است و آفتاب برآمد

2 خسرو انجم که دی بسیج سفر کرد اینک امروز باز از سفر آمد

3 آینه عالم ار به زنگ فرو رفت باز فروزان ز صیقل سحر آمد

4 دیده ز خواب و خمار شوی که گوئی دولت بیدارم این زمان به سر آمد

1 زاهد چه بلائی تو که این رشته تسبیح از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد

2 خلق ار همه دنبال تو افتند عجب نیست یک بره ندیدم که ز سلاخ گریزد

3 حرف از دهن تست کزین سان بجهد تیز یا تیز که از معده نفاخ گریزد

4 هر کو به تو همسایه شود در چمن خلد از جنت و از چشمه نضاخ گریزد

1 مخدوم من ای آن که مرا در همه عالم مانند تو یک یار وفادار نباشد

2 چون است که این بار که باز آمدی از راه رفتار و سلوک تو چو هر بار نباشد؟

3 در محفل عام آئی ازان رو که مبادا در خلوتک خاص منت بار نباشد

4 وان گه به عبث با در و دیوار بجنگی کاین در خور یاری چو من یار نباشد

قائم مقام فراهانی

5 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.