5 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی

1 ای بلند اختر برادر کاین ستم گر آسمان دست خود را از گزند جاه تو کوتاه یافت

2 خواست تا ناگاه تازد باره بر خیل تو لیک حافظان باره جاه ترا آگاه یافت

3 زان بنان و زان بیان هر لفظ و هر معنی که خاست صد هزارن آفرین از السن و افواه یافت

4 نامه کامد به من زان خامه شیرین سخن خویش را خاتون و نظم انوری را داه یافت

1 زاهد چه بلائی تو که این رشته تسبیح از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد

2 خلق ار همه دنبال تو افتند عجب نیست یک بره ندیدم که ز سلاخ گریزد

3 حرف از دهن تست کزین سان بجهد تیز یا تیز که از معده نفاخ گریزد

4 هر کو به تو همسایه شود در چمن خلد از جنت و از چشمه نضاخ گریزد

1 خسروا جز دل من بنده که خود قابل نیست کو خرابی که نه در ملک تو آباد بود

2 شکوه ها دارم اما ز فلک زان که فلک یار اوباش شود یاور اوغاد بود

3 ندهد سیم و زر آن را که نه هم چون شب و روز خود به نمامی و شیادی معتاد بود

4 ندهد دولت شغل و عمل آن را هرگز که نه در صنعت اخذ و عمل استاد بود

1 ای داور دین پرور عادل که ز عدلت کبک دری انصاف ز شهباز ستاند

2 آنی تو که در مصر جهان هر که عزیزست از طاعت درگاه تو اعزاز ستاند

3 حکم تو چنان است که گر نافذ گردد از چشم بتان غمزه غماز ستاند

4 ملکی که ملوکش به سپاهی نستانند ترکی ز سپاه تو به یک ناز ستاند

1 این طارم فرخنده که پیداست زبیدا بالاتر و والاتر از این گنبد خضرا

2 گر خود زمی است از چه فلک دارد در زیر ور خود فلک است از چه زمین دارد بالا؟

3 چرخی است که سیرش همه بر ماه زماهی سیلی است که موجش همه، برابر ز دریا

4 سیلی که سپارد به فلک پیکر خورشید سیری که نگارد به زمین زهره زهرا

1 خسروا! ای آن که خدام درت از یک نظر ذره را برتر ز خورشید جهان آرا کنند

2 هر کجا از لای نفی مردمی باشد سخن قامت ذات ترا پیرایه از الا کنند

3 مر ترا فر سکندر داد یزدان از ازل دیگران گر خویشتن را خود لقب دارا کنند

4 کیستند این خودپسندان کار زوی هم سری با غلامان رکاب حضرت والا کنند؟

1 صاحبا ای که به میدان سخن دانی چون تو یک مرد ندیدم که سوار آید

2 به هنر فخر نمایند و تو آن ذاتی که هنر را به وجود تو فخار آید

3 چون لب لعل تو خواهد گهر افشانی در دریای معانی به کنار آید

4 قلم است این به بنان دگران اندر چون به دست تو رسد اژدرو مار آید

1 «رهی را، هست عرضی بر جنابت که بالاتر ازین زرین قباب است»

2 «برای بره موعود دیروز دلش در آتش حسرت کباب است»

3 «نمی‌داند تمنای وصالش درین ایام تعجیل و شتاب است»

4 «پس از یک سال می‌باید رسیدن که گویا این حمل آن آفتاب است»

1 قطعه ای را که اوستاد عراق در تقاضای بره فرماید

2 قطعه ای آن چنان که با دل و جان کار سوهان واره فرماید

3 نه همین دودمان آدم را قطع عیش و مسره فرماید

4 بل که قطع حیات عالم را کره بعد کره فرماید

1 تو گنج خویش پسندی خراب و ملک آباد فسانه که شگفت آورد فسانه تست

2 مگر وجود تو خود جود شد که نتوان یافت که این زمانه جو دست یا زمانه تست

3 تو خود چو عالم جودی که در همه عالم به هر کران سخن از جود بی کرانه تست

4 چرا تو یک جا مال جهان به باد دهی مگر نه مشتی از خاک آستانه تست

آثار قائم مقام فراهانی

5 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.