ای داور از قائم مقام فراهانی قصیده-قطعه 13
1. ای داور دین پرور عادل که ز عدلت
کبک دری انصاف ز شهباز ستاند
...
1. ای داور دین پرور عادل که ز عدلت
کبک دری انصاف ز شهباز ستاند
...
1. جهان داور خدیوا آن توئی امروز در عالم
که پشت چرخ گردون پیش خدام تو خم باشد
...
1. خسروا جز دل من بنده که خود قابل نیست
کو خرابی که نه در ملک تو آباد بود
...
1. خسروا، دین پرورا: ای آن که کار ملک را
هر زمان از دولت تو رونق دیگر بود
...
1. دین ز چه باقی است از بقای ولی عهد
ملک ز تیغ جهان گشای ولی عهد
...
1. روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازی گر ازین بازی چه ها بسیار دارد
...
1. صاحبا ای که به میدان سخن دانی
چون تو یک مرد ندیدم که سوار آید
...
1. «رهی را، هست عرضی بر جنابت
که بالاتر ازین زرین قباب است»
...
1. قطعه ای را که اوستاد عراق
در تقاضای بره فرماید
...
1. نصره و اقبال و بخت و دولت و فتح و ظفر
چاکران آستان شهریار دادگر
...
1. بیا و راحت جان من ای غلام بیار
منم غلام تو برخیز و یک دو جام بیار
...