5 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی

1 خسروا! ای آن که خدام درت از یک نظر ذره را برتر ز خورشید جهان آرا کنند

2 هر کجا از لای نفی مردمی باشد سخن قامت ذات ترا پیرایه از الا کنند

3 مر ترا فر سکندر داد یزدان از ازل دیگران گر خویشتن را خود لقب دارا کنند

4 کیستند این خودپسندان کار زوی هم سری با غلامان رکاب حضرت والا کنند؟

1 باز باغ از فر فرودین جوان شد گلستان چون روی یار دل ستان شد

2 طرف گل زار آن چنان شد کز نکوئی خود تو گوئی رشگ گل زار جنان شد

3 باغ را ابر بهاری آب یاری، کرد و باد صبح گاهی باغبان شد

4 الفت سرو و تذرو و بلبل و گل چون وصال دوستان در بوستان شد

1 ای داور دین پرور عادل که ز عدلت کبک دری انصاف ز شهباز ستاند

2 آنی تو که در مصر جهان هر که عزیزست از طاعت درگاه تو اعزاز ستاند

3 حکم تو چنان است که گر نافذ گردد از چشم بتان غمزه غماز ستاند

4 ملکی که ملوکش به سپاهی نستانند ترکی ز سپاه تو به یک ناز ستاند

1 جهان داور خدیوا آن توئی امروز در عالم که پشت چرخ گردون پیش خدام تو خم باشد

2 نحوس چاکرانت از چه گرد آری تو کز طالع سعود اخترانت جمله در سلک خدم باشد

3 میان با شگون و بی شگون فرق و تفاوت نه که در دار حدوث این نکته باوصف قدم باشد

4 کجا باشد شگون آن ذات مفسد را که افسادش به عینه هم چو عم در ملک شاهان بل اعم باشد

1 خسروا جز دل من بنده که خود قابل نیست کو خرابی که نه در ملک تو آباد بود

2 شکوه ها دارم اما ز فلک زان که فلک یار اوباش شود یاور اوغاد بود

3 ندهد سیم و زر آن را که نه هم چون شب و روز خود به نمامی و شیادی معتاد بود

4 ندهد دولت شغل و عمل آن را هرگز که نه در صنعت اخذ و عمل استاد بود

1 خسروا، دین پرورا: ای آن که کار ملک را هر زمان از دولت تو رونق دیگر بود

2 این همان ملک است و آن کشور که پیش از عهد تو گفتی از بس شور و شر هنگامه محشر بود

3 وین زمان در سایه اقبال روز افزون تو از ریاض خلد رضوان برتر و به تر بود

4 رود سرخاب است و تبریز این که پنداری کنون کعبه و زمزم بود یا جنت و کوثر بود

1 دین ز چه باقی است از بقای ولی عهد ملک ز تیغ جهان گشای ولی عهد

2 دولت دنیا و پادشاهی عقبی هر دو مهیاست از برای ولی عهد

3 مهر سپهر از چه شمع جمع جهان است گر نه ضیا یابد از ضیای ولی عهد

4 باغ و بهار از چه جان فزاست اگر نیست نسخه ای از حسن جان فزای ولی عهد؟

1 روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد چرخ بازی گر ازین بازی چه ها بسیار دارد

2 مهر اگر آرد بسی بی جا و بی هنگام آرد قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد

3 گه به خود چون زرق کیشان تهمت اسلام بندد گه چو رهبان و کشیشان جانب کفار دارد

4 گه نظر با پلکنیک و با کپیتان و افیسر گاه با سرهنگ و با سرتیپ و با سردار دارد

1 صاحبا ای که به میدان سخن دانی چون تو یک مرد ندیدم که سوار آید

2 به هنر فخر نمایند و تو آن ذاتی که هنر را به وجود تو فخار آید

3 چون لب لعل تو خواهد گهر افشانی در دریای معانی به کنار آید

4 قلم است این به بنان دگران اندر چون به دست تو رسد اژدرو مار آید

1 «رهی را، هست عرضی بر جنابت که بالاتر ازین زرین قباب است»

2 «برای بره موعود دیروز دلش در آتش حسرت کباب است»

3 «نمی‌داند تمنای وصالش درین ایام تعجیل و شتاب است»

4 «پس از یک سال می‌باید رسیدن که گویا این حمل آن آفتاب است»

آثار قائم مقام فراهانی

5 اثر از قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید و قطعات در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.