بهر دفع دشمن و فتح بلاد از فضولی بغدادی مقطع 25
1. بهر دفع دشمن و فتح بلاد و حفظ نفس
پادشه را منت خیل و حشم باید کشید
1. بهر دفع دشمن و فتح بلاد و حفظ نفس
پادشه را منت خیل و حشم باید کشید
1. در صدف صدق جناب متولی
کز رای منیرش عتباتست منور
1. عادت اینست فیض فطرت را
در بنای وجود نوع بشر
1. آدمی را فضل صوری و کمال معنویست
نیست هر وقتی بهر حالی که باشد بی اثر
1. میانه سگ و گربه شبی نزاع افتاد
بگربه گفت سگ ای کاسه لیس لقمه شمار
1. بر هر چه دل نهادم و گشتم اسیر آن
چون اشتداد الفت من دید روزگار
1. دوش طفلی پری رخی دیدم
گفتم ای شوخ شکرین گفتار
1. در دیار ما ندارد هیچ قدر
نظم جان بخش لطیف آبدار
1. در مقامی گر شود جان عزیزت منزجر
رحم بر جان عزیزت کن برو جای دگر
1. مرده دیدم پریشان گشته اجزای تنش
کرده منزل استخوان کله اش از مار و مور
1. دو گروهند خلق این عالم
علمایند و مردم جاهل
1. درین حدیقه حرمان ز کثرت اندوه
اگر شود چه عجب عندلیب ناطقه لال