1 بر هر چه دل نهادم و گشتم اسیر آن چون اشتداد الفت من دید روزگار
2 از من ربود و سوخت دلم را بداغ هجر گفت این سزای آنکه نهد دل بمستعار
1 نوجوانان را خدا در اول نشو و نما چون ملک از هر خلل پاک و مطهر آفرید
2 شدت تکلیف و طاعت را از ایشان رفع کرد بر دل احباب نقش طاعت ایشان کشید
3 بی تردد نعمت جنت بر ایشان وقف شد بی تعب از خوان قسمت روزی ایشان رسید
4 تا بتدریج زمان و امتداد روزگار عابدان متقی گردند و پیران و رشید
1 عادت اینست فیض فطرت را در بنای وجود نوع بشر
2 که رسد تا زمان رشد و بلوغ طفل را مهربانی از مادر
3 دهد او را کمال جسمانی مادر مهربان بخون جگر
4 چون رسد وقت آن که در جسدش بدمد روح جبرئیل هنر
1 حمد بیحد احدی را که کمال کرمش داد سرمایه توفیق خرد انسان را
2 داد سر رشته اقبال بدست خردش کرد تعلیم باو قاعده ایمان را
3 تا بهنگام عمل فرق بد و نیک کند لطف کرد و بفرستاد باو قرآن را
4 تا کند کام دل از معنی قرآن حاصل کرد مصباح طریق طلبش عرفان را
1 ای که رای روشنت آیینه گیتی نماست هیچ سری نیست کز رای تو باشد در حجاب
2 در نقاب عنبرین هر دم عروس خامه ات شاهد صد راز را از چهره می گیرد نقاب
3 ملک دانش راست از طرز مثالت انتظام گنج معنی راست از مفتاح کلکت فتح باب
4 سرورا عمریست در تن جان بر لب آمده می کند در آرزوی پای بوست اضطراب
1 حضرت مصطفی بسعی تمام خانه شرع را نهاد بنا
2 در کمال ثبات و استحکام تا قیامت بری ز بیم فنا
3 حفظ آن فرض بر وضیع و شریف ضبط آن حتم بر غنی و گدا
4 تا اثر از بنای عالم هست یارب آن بنیه مبارک را
1 گفتم ای چرخ تو بر سینه من سوخته این همه داغ که حصر و حد و پایانش نیست
2 گفت بر سینه ترا گر ز منست این همه داغ این همه داغ که بر سینه من هست ز کیست
1 ای غره بر لطافت حسن و جمال خود آیا چرا جنون تو بر عقل غالب است
2 شان تو مستعد کمالات معنوی ذات تو مستحق علو مراتب است
3 در قید حسن صورت فانی چه فایده کسب کمال کن که ترا آن مناسب است
4 گیرم که صبح روز جوانیست حسن تو نور بقا مجوی ز صبحی که کاذب است
1 دام دردست و بلا دایره قید جهان عارف آنست کزین دایره بیرون باشد
2 همه عمر براحت گذراند اوقات فارغ از دغدغه گردش گردون باشد
3 نه در آن فکر که آیا چه کنم چون سازم نه در آن قید که یارب چه شود چون باشد
1 بعالم گفتم ای ظالم چرا مشغول خود گردی بزرگی را که من از مخلصان صادق اویم
2 بگفتا ما رقیبان همیم از من مشو غافل مرا هم روی دل با اوست من هم عاشق اویم