هرگز نظر به بی سر و پایی از فضولی بغدادی غزل 406
1. هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی
کاو را هلاک تیر بلایی نمی کنی
...
1. هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی
کاو را هلاک تیر بلایی نمی کنی
...
1. چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی
ذکر خوبان پری رخسار مه سیما کنی
...
1. بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی
خوش است عهد چنین آه اگر وفا نکنی
...
1. نپرسد از من بی کس درین دیار کسی
کسی نیم که ز من گیرد اعتبار کسی
...
1. ای لعل تو آب زندگانی
عشق تو حیات جاودانی
...