9 اثر از پادشاهی خسرو پرویز در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی خسرو پرویز در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

پادشاهی خسرو پرویز در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 وزان جایگه شد به پیش پدر دودیده پراز آب و پر خون جگر

2 چو روی پدر دید بردش نماز همی‌بود پیشش زمانی دراز

3 بدو گفت کاین پهلوان سوار که او را گزین کردی ای شهریار

4 بیامد چوشاهان که دارند فر سپاهی بیاورد بسیارمر

1 چوبهرام رفت اندر ایوان شاه گزین کرد زان لشکر کینه خواه

2 زره‌دار و شمشیر زن سی‌هزار بدان تا شوند از پس شهریار

3 چنین لشکری نامبردار و گرد ببهرام پور سیاوش سپرد

4 وزان روی خسرو بیابان گرفت همی از بد دشمنان جان گرفت

1 چوروی زمین گشت خورشید فام سخن گوی بندوی برشد ببام

2 ببهرام گفت ای جهاندیده مرد برانگه که برخاست از دشت گرد

3 چو خسرو شما را بدید او برفت سوی روم با لشکر خویش تفت

4 کنون گر تو پران شوی چون عقاب وگر برتر آری سر از آفتاب

1 چو خورشید خنجر کشید از نیام پدید آمد آن مطرف زردفام

2 فرستاد و گردنکشان را بخواند برتخت شاهی به زانو نشاند

3 بهرجای کرسی زرین نهاد چوشاهان پیروز بنشست شاد

4 چنین گفت زان پس به بانگ بلند که هرکس که هست ازشما ارجمند

1 چوپیدا شد آن چادر قیرگون درفشان شد اختر بچرخ اندرون

2 چو آواز دارندهٔ پاس خاست قلم خواست بهرام و قرطاس خواست

3 بیامد دبیر خردمند و راد دوات و قلم پیش دانا نهاد

4 بدو گفت عهدی ز ایرانیان بباید نوشتن برین پرنیان

1 همی‌بود بندوی بسته چو یوز به زندان بهرام هفتاد روز

2 نگهبان بندوی بهرام بود کزان بند او نیک ناکام بود

3 ورا نیز بندوی بفریفتی ببند اندر از چاره نشکیفتی

4 که از شاه ایران مشو ناامید اگر تیره شد روز گردد سپید

1 همی‌تاخت خسرو به پیش اندرون نه آب وگیا بود و نه رهنمون

2 عنان را بدان باره کرده یله همی‌راند ناکام تا به اهله

3 پذیره شدندش بزرگان شهر کسی را که از مردمی بود بهر

4 چو خسرو به نزدیک ایشان رسید بران شهر لشکر فرود آورید

1 چو بگذشت لشکر بران تازه بوم بتندی همی‌راند تا مرز روم

2 چنین تا بیامد بران شارستان که قیصر ورا خواندی کارستان

3 چواز دور ترسا بدید آن سپاه برفتند پویان به آبی راه و راه

4 بدان باره اندر کشیدند رخت در شارستان را ببستند سخت

1 ببود اندر آن شهر خسرو سه روز چهارم چو بفروخت گیتی فروز

2 بابر اندر آورد برنده تیغ جهانجوی شد سوی راه وریغ

3 که اوریغ بد نام آن شارستان بدو در چلیپا و بیمارستان

4 ببی راه پیدا یکی دیر بود جهانجوی آواز راهب شنود

1 چوآمد بران شارستان شهریار سوار آمد از قیصر نامدار

2 که چیزی کزین مرز باید بخواه مدار آرزو را ز شاهان نگاه

3 که هرچند این پادشاهی مراست تو را با تن خویش داریم راست

4 بران شارستان ایمن و شاد باش ز هر بد که اندیشی آزاد باش

آثار ابوالقاسم فردوسی

9 اثر از پادشاهی خسرو پرویز در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی خسرو پرویز در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.