کنون داستان از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 69
1. کنون داستان گوی در داستان
ازان یک دل ویک زبان راستان
1. کنون داستان گوی در داستان
ازان یک دل ویک زبان راستان
1. همی هر زمان شاه برتر گذشت
چوشد سال شاهیش بر بیست و هشت
1. از ایوان خسرو کنون داستان
بگویم که پیش آمد از راستان
1. کنون از بزرگی خسرو سخن
بگویم کنم تازه روز کهن
1. بدان نامور تخت و جای مهی
بزرگی و دیهیم شاهنشهی
1. بدانست هم زادفرخ که شاه
ز لشکر همه زو شناسد گناه
1. همان زاد فرخ بدرگاه بر
همیبود و کس را ندادی گذر
1. همیبود خسرو بران مرغزار
درخت بلند ازبرش سایه دار