چوگستهم وبندوی از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 1
1. چوگستهم وبندوی به آذرگشسپ
فگندند مردی سبک بر دو اسپ
...
1. چوگستهم وبندوی به آذرگشسپ
فگندند مردی سبک بر دو اسپ
...
1. چو خسرو نشست از برتخت زر
برفتند هرکس که بودش هنر
...
1. چو پنهان شد آن چادر آبنوس
بگوش آمد از دوربانگ خروش
...
1. چوبشنید بهرام کز روزگار
چه آمد بران نامور شهریار
...
1. رسیدند بهرام و خسرو بهم
گشاده یکی روی و دیگر دژم
...
1. چوخواهرش بشنید کامد ز راه
برادرش پر درد زان رزمگاه
...
1. وزان روی شد شهریار جوان
چوبگذشت شاد از پل نهروان
...
1. وزین روی بنشست بهرام گرد
بزرگان برفتند با او وخرد
...
1. ز لشکر گزین کرد بهرام شیر
سپاهی جهانگیر وگرد دلیر
...
1. وزان جایگه شد به پیش پدر
دودیده پراز آب و پر خون جگر
...
1. چوبهرام رفت اندر ایوان شاه
گزین کرد زان لشکر کینه خواه
...