5 اثر از پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 همی بود یک چند با مهتران می روشن و جام و رامشگران

2 بهار آمد و شد جهان چون بهشت به خاک سیه بر فلک لاله کشت

3 همه بومها پر ز نخجیر گشت بجوی آبها چون می و شیر گشت

4 گرازیدن گور و آهو به شخ کشیدند بر سبزه هر جای نخ

1 برین‌گونه یک چند گیتی بخورد به رزم و به بزم و به ننگ و نبرد

2 پس آگاهی آمد به هند و به روم به ترک و به چین و به آباد بوم

3 که بهرام را دل به بازیست بس کسی را ز گیتی ندارد به کس

4 طلایه نه و دیده‌بان نیز نه به مرز اندرون پهلوان نیز نه

1 وزان روی بهرام بیدار بود سپه را ز دشمن نگهدار بود

2 شب و روز کارآگهان داشتی سپه را ز دشمن نهان داشتی

3 چو آگهی آمد به بهرامشاه که خاقان به مروست و چندان سپاه

4 بیاورد لشکر ز آذر گشسپ همه بی‌بنه هر یکی با دو اسپ

1 بیاسود در مرو بهرام‌گور چو آسوده شد شاه و جنگی ستور

2 ز تیزی روانش مدارا گزید دلش رای رزم بخارا گزید

3 به یک روز و یک شب به آموی شد ز نخچیر و بازی جهانجوی شد

4 بیامد ز آموی یک پاس شب گذر کرد بر آب و ریگ فرب

1 چو شد کار توران زمین ساخته دل شاه ز اندیشه پرداخته

2 بفرمود تا پیش او شد دبیر قلم خواست با مشک و چینی حریر

3 به نرسی یکی نامه فرمود شاه ز پیکار ترکان و کار سپاه

4 سر نامه کرد آفرین نهان ازین بنده بر کردگار جهان

1 چو شد ساخته کار آتشکده همان جای نوروز و جشن سده

2 بیامد سوی آذرآبادگان خود و نامداران و آزادگان

3 پرستندگان پیش آذر شدند همه موبدان دست بر سر شدند

4 پرستندگان را ببخشید چیز وز آتشکده روی بنهاد تیز

1 سیوم روز بزم ردان ساختند نویسنده را پیش بنشاختند

2 به می خوردن اندر چو بگشاد چهر یکی نامه بنوشت شادان به مهر

3 سر نامه کرد آفرین از نخست بران کو روان را به شادی بشست

4 خرد بر دل خویش پیرایه کرد به رنج تن از مردمی مایه کرد

1 به نرسی چنین گفت یک روز شاه کز ایدر برو با نگین و کلاه

2 خراسان ترا دادم آباد کن دل زیردستان به ما شاد کن

3 نگر تا نباشی به جز دادگر میاویز چنگ اندرین رهگذر

4 پدر کرد بیداد و پیچد ازان چو مردی برهنه ز باد خزان

1 سپهبد فرستاده را پیش خواند بران نامور پیشگاهش نشاند

2 چو بشنید بیدار شاه جهان فرستاده را خواند پیش مهان

3 بیامد جهاندیده دانای پیر سخن‌گوی و بادانش و یادگیر

4 به کش کرده دست و سرافگنده پست بر تخت شاهی به زانو نشست

1 چو خورشید بر چرخ بنمود دست شهنشاه بر تخت زرین نشست

2 فرستادهٔ قیصر آمد به در خرد یافته موبد پرگهر

3 به پیش شهنشاه رفتند شاد سخنها ز هرگونه کردند یاد

4 فرستاده را موبد شاه گفت که ای مرد هشیار بی‌یار و جفت

آثار ابوالقاسم فردوسی

5 اثر از پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.