5 اثر از پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 سواری ز قنوج تازان برفت به آگاهی رفتن شاه تفت

2 که برزوی و ایرانیان رفته‌اند همان دختر شاه را برده‌اند

3 شنید این سخن شنگل از نیک‌خواه چو آتش بیامد ز نخچیرگاه

4 همه لشکر خویش را برنشاند پس شاه بهرام لشکر براند

1 چو آگاهی آمد به ایران که شاه بیامد ز قنوج خود با سپاه

2 ببستند آذین به راه و به شهر همی هرکس از کار برداشت بهر

3 درم ریختند از کران تا کران هم از مشک و دینار و هم زعفران

4 چو آگاه شد پور او یزدگرد سپاه پراگنده را کرد گرد

1 ازان پس به هرسو یکی نامه کرد به جایی که درویش بد جامه کرد

2 بپرسید هرجا که بی‌رنج کیست به هرجای درویش و بی‌گنج کیست

3 ز کار جهان یکسر آگه کنید دلم را سوی روشنی ره کنید

4 بیامدش پاسخ ز هر کشوری ز هر نامداری و هر مهتری

1 چو باز آمد از راه بهرامشاه به آرام بنشست بر پیش‌گاه

2 ز مرگ و ز روز بد اندیشه کرد دلش گشت پر درد و رخساره زرد

3 بفرمود تا پیش او شد دبیر سرافراز موبد که بودش وزیر

4 همی خواست تا گنجها بنگرد زر و گوهر و جامه‌ها بشمرد

1 پس آگاه شد شنگل از کار شاه ز دختر که شد شاه را پیش‌گاه

2 به دیدار ایران بدش آرزوی بر دختر شاه آزاده‌خوی

3 فرستاد هندی فرستاده‌ای سخن‌گوی مردی و آزاده‌ای

4 یکی عهد نو خواست از شهریار که دارد به خان اندرون یادگار

1 برین سان همی خورد شست و سه سال کس اندر زمانه نبودش همال

2 سر سال در پیش او شد دبیر خردمند موبد که بودش وزیر

3 که شد گنج شاه بزرگان تهی کنون آمدم تا چه فرمان دهی

4 هرانکس که دارد روانش خرد به مال کسان از بنه ننگرد

1 چو زین آگهی شد به فغفور چین که با فر مردی ز ایران زمین

2 به نزدیک شنگل فرستاده بود همانا ز ایران تهم‌زاده بود

3 بدو داد شنگل یکی دخترش که بر ماه ساید همی افسرش

4 یکی نامه نزدیک بهرامشاه نوشت آن جهاندار با دستگاه

1 چو بهرام با دخت شنگل بساخت زن او همی شاه گیتی شناخت

2 شب و روز گریان بد از مهر اوی نهاده دو چشم اندران چهر اوی

3 چو از مهرشان شنگل آگاه شد ز بدها گمانیش کوتاه شد

4 نشستند یک روز شادان بهم همی رفت هرگونه از بیش و کم

1 بیامد ز میدان چو تیر از کمان بر دختر خویش رفت آن زمان

2 قلم خواست از ترک و قرطاس خواست ز مشک سیه سوده انقاس خواست

3 سر عهد کرد آفرین از نخست بران کو جهان از نژندی بشست

4 بگسترد هم پاکی و راستی سوی دیو شد کژی و کاستی

آثار ابوالقاسم فردوسی

5 اثر از پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی بهرام گور در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.