5 اثر از پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ابوالقاسم فردوسی / شاهنامه ابوالقاسم فردوسی / پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه

پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 چنان دید گوینده یک شب به خواب که یک جام می داشتی چون گلاب

2 دقیقی ز جایی پدید آمدی بران جام می داستانها زدی

3 به فردوسی آواز دادی که می مخور جز بر آیین کاوس کی

4 که شاهی ز گیتی گزیدی که بخت بدو نازد و لشگر و تاج و تخت

1 چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت فرود آمد از تخت و بربست رخت

2 به بلخ گزین شد بران نوبهار که یزدان پرستان بدان روزگار

3 مران جای را داشتندی چنان که مر مکه را تازیان این زمان

4 بدان خانه شد شاه یزدان پرست فرود آمد از جایگاه نشست

1 چو چندی برآمد برین روزگار خجسته ببود اختر شهریار

2 به شاه کیان گفت زردشت پیر که در دین ما این نباشد هژیر

3 که تو باژ بدهی به سالار چین نه اندر خور دین ما باشد این

4 نباشم برین نیز همداستان که شاهان ما درگه باستان

1 چنان دید گوینده یک شب به خواب که یک جام می داشتی چون گلاب

2 دقیقی ز جایی پدید آمدی بران جام می داستانها زدی

3 به فردوسی آواز دادی که می مخور جز بر آیین کاوس کی

4 که شاهی ز گیتی گزیدی که بخت بدو نازد و لشگر و تاج و تخت

1 برین ایستادند ترکان چین دو تن نیز کردند زیشان گزین

2 یکی نام او بیدرفش بزرگ گوی پیر و جادو ستنبه سترگ

3 دگر جادوی نام او نام خواست که هرگز دلش جز تباهی نخواست

4 یکی نامه بنوشت خوب و هژیر سوی نامور خسرو و دین پذیر

1 بپیچید و نامه بکردش نشان بدادش بدان هر دو گردنکشان

2 بفرمودشان گفت به خرد بوید به ایوان او با هم اندر شوید

3 چو او را ببینید بر تخت و گاه کنید آن زمان خویشتن را دو تاه

4 بر آیین شاهان نمازش برید بر تاج و بر تخت او مگذرید

1 چو یک چند سالان برآمد برین درختی پدید آمد اندر زمین

2 در ایوان گشتاسپ بر سوی کاخ درختی گشن بود بسیار شاخ

3 همه برگ وی پند و بارش خرد کسی کو خرد پرورد کی مرد

4 خجسته پی و نام او زردهشت که آهرمن بدکنش را بکشت

1 همان چون بگفت این سخن شهریار زریر سپهدار و اسفندیار

2 کشیدند شمشیر و گفتند اگر کسی باشد اندر جهان سربسر

3 که نپسندد او را به دین‌آوری سر اندر نیارد به فرمانبری

4 نیاید بدرگاه فرخنده شاه نبندد میان پیش رخشنده گاه

1 سخن چون بسر برد شاه زمین سیه پیل را خواند و کرد آفرین

2 سپردش بدو گفت بردارشان از ایران به آن مرز بگذارشان

3 فرستادگان سپهدار چین ز پیش جهانجوی شاه زمین

4 برفتند هر دو شده خاکسار جهاندارشان رانده و کرده خوار

1 چو آگاهی آمد به گشتاسپ شاه که سالار چین جملگی با سپاه

2 بیاراسته آمد از جای خویش خشاش یلش را فرستاد پیش

3 چو بشنید کو رفت با لشکرش که ویران کند آن نکو کشورش

4 سپهبدش را گفت فردا پگاه بیارای پیل و بیاور سپاه

آثار ابوالقاسم فردوسی

5 اثر از پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.