5 اثر از پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ابوالقاسم فردوسی / شاهنامه ابوالقاسم فردوسی / پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه

پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 چو از بلخ بامی به جیحون رسید سپهدار لشکر فرود آورید

2 بشد شهریار از میان سپاه فرود آمد از باره بر شد به گاه

3 بخواند او گرانمایه جاماسپ را کجا رهنمون بود گشتاسپ را

4 سر موبدان بودو شاه ردان چراغ بزرگان و اسپهبدان

1 همان چون بگفت این سخن شهریار زریر سپهدار و اسفندیار

2 کشیدند شمشیر و گفتند اگر کسی باشد اندر جهان سربسر

3 که نپسندد او را به دین‌آوری سر اندر نیارد به فرمانبری

4 نیاید بدرگاه فرخنده شاه نبندد میان پیش رخشنده گاه

1 چو اندر گذشت آن شب و بود روز بتابید خورشید گیهان فروز

2 به زین بر نشستند هر دو سپاه همی دید زان کوه گشتاسپ شاه

3 چو از کوه دید آن شه بافرین کجا برنشستند گردان به زین

4 سیه رنگ بهزاد را پیش خواست تو گفتی که بیستونست راست

1 دو هفته برآمد برین کارزار که هزمان همی تیره‌تر گشت کار

2 به پیش اندر آمد نبرده زریر سمندی بزرگ اندر آورده زیر

3 به لشکرگه دشمن اندر فتاد چو اندر گیا آتش و تیز باد

4 همی کشت زیشان همی خوابنید مر او را نه استاد هرکش بدید

1 چو از بلخ بامی به جیحون رسید سپهدار لشکر فرود آورید

2 بشد شهریار از میان سپاه فرود آمد از باره بر شد به گاه

3 بخواند او گرانمایه جاماسپ را کجا رهنمون بود گشتاسپ را

4 سر موبدان بودو شاه ردان چراغ بزرگان و اسپهبدان

1 بیامد سر سروران سپاه پسر تهم جاماسپ دستور شاه

2 نبرده سواری گرامیش نام به مانندهٔ پور دستان سام

3 یکی چرمه‌ای برنشسته سمند یکی گام زن بارهٔ بی‌گزند

4 چمانندهٔ چرمهٔ نونده جوان یکی کوه پارست گوی روان

1 چو جاماسپ گفت این سپیده دمید فروغ ستاره بشد ناپدید

2 سپه را به هامون فرود آورید بزد کوس بر پیل و لشکر کشید

3 وزانجا خرامید تا رزمگاه فرود آورید آن گزیده سپاه

4 به گاهی که باد سپیده دمان به کاخ آرد از باغ بوی گلان

1 دو هفته برآمد برین کارزار که هزمان همی تیره‌تر گشت کار

2 به پیش اندر آمد نبرده زریر سمندی بزرگ اندر آورده زیر

3 به لشکرگه دشمن اندر فتاد چو اندر گیا آتش و تیز باد

4 همی کشت زیشان همی خوابنید مر او را نه استاد هرکش بدید

1 کی نامبردار فرخنده شاه سوی گاه باز آمد از رزمگاه

2 به بستور گفتا که فردا پکاه سوی کشور نامور کش سپاه

3 بیامد سپهبد هم از بامداد بزد کوس و لشکر بنه برنهاد

4 به ایران زمین باز کردند روی همه خیره دل گشته و جنگجوی

1 پس آگاهی آمد به اسفندیار که کشته شد آن شاه نیزه گزار

2 پدرت از غم او بکاهد همی کنون کین او خواست خواهد همی

3 همی گوید آنکس کجاکین اوی بخواهد نهد پیش دشمنش روی

4 مر او را دهم دخترم را همای وکرد ایزدش را برین بر گوای

آثار ابوالقاسم فردوسی

5 اثر از پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.