دو رویه ز لشکر از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 18
1. دو رویه ز لشکر برآمد خروش
زمین آمد از نعل اسبان به جوش
...
1. دو رویه ز لشکر برآمد خروش
زمین آمد از نعل اسبان به جوش
...
1. پر از کینه سالار توران سپاه
خروشان بیامد به آوردگاه
...
1. سپهدار ترکان برآراست کار
ز لشکر گزید آن زمان ده سوار
...
1. نخستین فریبرز نیو دلیر
ز لشکر برون تاخت بر سان شیر
...
1. و دیگر گروی زره دیو نیو
برون رفت با پور گودرز گیو
...
1. سه دیگر سیامک ز توران سپاه
بشد با گرازه به آوردگاه
...
1. چهارم فروهل بد و زنگله
دو جنگی به کردار شیر یله
...
1. به پنجم چو رهام گودرز بود
که با بارمان او نبرد آزمود
...
1. ششم بیژن گیو و رویین دمان
به زه برنهادند هر دو کمان
...
1. برون تاخت هفتم ز گردان هجیر
یکی نامداری سواری هژیر
...