1 سر نامه کرد آفرین از نخست دگر پاسخ آورد یکسر درست
2 که بر خواندم نامه را سر به سر شنیدیم گفتار تو در به در
3 رسانید رویین بر ما پیام یکایک همه هرچ بردی تو نام
4 ولیکن شگفت آمدم کار تو همی ز این چنین چرب گفتار تو
1 دو رویه ز لشکر برآمد خروش زمین آمد از نعل اسبان به جوش
2 سپاه اندر آمد ز هر سو گروه بپوشید جوشن همه دشت و کوه
3 دو سالار هر دو به سان پلنگ فراز آوریدند لشکر به جنگ
4 به کردار باران ز ابر سیاه ببارید تیر اندر آن رزمگاه
1 از اسبان گله هرچ شایسته بود ز هر سو به لشکرگه آورد زود
2 پیاده همه کرد یکسر سوار دو اسبه سوار از پس کارزار
3 سر گنجهای کهن برگشاد به دینار دادن دل اندر نهاد
4 چو این کرده شد نزد افراسیاب نوندی برافگند هنگام خواب
1 به شبگیر چون تاج بر سر نهاد همانگه فرستاده را در گشاد
2 بفرمود تا بازگردد به جای سوی نامور بندهٔ کدخدای
3 چنین پاسخ آورد کو را بگوی که ای مهربان نیکدل راستگوی
4 تو تا زادی از مادر پاکتن سرافراز بودی به هر انجمن
1 سر نامه کرد آفرین از نخست دگر پاسخ آورد یکسر درست
2 که بر خواندم نامه را سر به سر شنیدیم گفتار تو در به در
3 رسانید رویین بر ما پیام یکایک همه هرچ بردی تو نام
4 ولیکن شگفت آمدم کار تو همی ز این چنین چرب گفتار تو
1 دو رویه ز لشکر برآمد خروش زمین آمد از نعل اسبان به جوش
2 سپاه اندر آمد ز هر سو گروه بپوشید جوشن همه دشت و کوه
3 دو سالار هر دو به سان پلنگ فراز آوریدند لشکر به جنگ
4 به کردار باران ز ابر سیاه ببارید تیر اندر آن رزمگاه
1 دو رویه ز لشکر برآمد خروش زمین آمد از نعل اسبان به جوش
2 سپاه اندر آمد ز هر سو گروه بپوشید جوشن همه دشت و کوه
3 دو سالار هر دو به سان پلنگ فراز آوریدند لشکر به جنگ
4 به کردار باران ز ابر سیاه ببارید تیر اندر آن رزمگاه
1 سه دیگر سیامک ز توران سپاه بشد با گرازه به آوردگاه
2 برفتند و نیزه گرفته به دست خروشان به کردار پیلان مست
3 پر از جنگ و پر خشم کینهوران گرفتند زان پس عمود گران
4 چو شیران جنگی برآشوفتند همی بر سر یکدگر کوفتند
1 ششم بیژن گیو و رویین دمان به زه برنهادند هر دو کمان
2 چپ و راست گشتند یک با دگر نبد تیرشان از کمان کارگر
3 به رومی عمود آنگهی پور گیو همی گشت با گرد رویین نیو
4 بر آوردگه بر بر او دست یافت زمین را بدرید و اندر شتافت
1 نخستین فریبرز نیو دلیر ز لشکر برون تاخت بر سان شیر
2 به نزدیک کلباد ویسه دمان بیامد به زه برنهاده کمان
3 همی گشت و تیرش نیامد چو خواست کشید آن پرنداور از دست راست
4 برآورد و زد تیر بر گردنش به دو نیم شد تا کمرگه تنش