6 اثر از داستان دوازده رخ در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان دوازده رخ در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

داستان دوازده رخ در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 سر نامه کرد آفرین از نخست دگر پاسخ آورد یکسر درست

2 که بر خواندم نامه را سر به سر شنیدیم گفتار تو در به در

3 رسانید رویین بر ما پیام یکایک همه هرچ بردی تو نام

4 ولیکن شگفت آمدم کار تو همی ز این چنین چرب گفتار تو

1 دو رویه ز لشکر برآمد خروش زمین آمد از نعل اسبان به جوش

2 سپاه اندر آمد ز هر سو گروه بپوشید جوشن همه دشت و کوه

3 دو سالار هر دو به سان پلنگ فراز آوریدند لشکر به جنگ

4 به کردار باران ز ابر سیاه ببارید تیر اندر آن رزمگاه

1 از اسبان گله هرچ شایسته بود ز هر سو به لشکرگه آورد زود

2 پیاده همه کرد یکسر سوار دو اسبه سوار از پس کارزار

3 سر گنجهای کهن برگشاد به دینار دادن دل اندر نهاد

4 چو این کرده شد نزد افراسیاب نوندی برافگند هنگام خواب

1 به شبگیر چون تاج بر سر نهاد همانگه فرستاده را در گشاد

2 بفرمود تا بازگردد به جای سوی نامور بندهٔ کدخدای

3 چنین پاسخ آورد کو را بگوی که ای مهربان نیکدل راستگوی

4 تو تا زادی از مادر پاکتن سرافراز بودی به هر انجمن

1 سر نامه کرد آفرین از نخست دگر پاسخ آورد یکسر درست

2 که بر خواندم نامه را سر به سر شنیدیم گفتار تو در به در

3 رسانید رویین بر ما پیام یکایک همه هرچ بردی تو نام

4 ولیکن شگفت آمدم کار تو همی ز این چنین چرب گفتار تو

1 دو رویه ز لشکر برآمد خروش زمین آمد از نعل اسبان به جوش

2 سپاه اندر آمد ز هر سو گروه بپوشید جوشن همه دشت و کوه

3 دو سالار هر دو به سان پلنگ فراز آوریدند لشکر به جنگ

4 به کردار باران ز ابر سیاه ببارید تیر اندر آن رزمگاه

1 دو رویه ز لشکر برآمد خروش زمین آمد از نعل اسبان به جوش

2 سپاه اندر آمد ز هر سو گروه بپوشید جوشن همه دشت و کوه

3 دو سالار هر دو به سان پلنگ فراز آوریدند لشکر به جنگ

4 به کردار باران ز ابر سیاه ببارید تیر اندر آن رزمگاه

1 سه دیگر سیامک ز توران سپاه بشد با گرازه به آوردگاه

2 برفتند و نیزه گرفته به دست خروشان به کردار پیلان مست

3 پر از جنگ و پر خشم کینه‌وران گرفتند زان پس عمود گران

4 چو شیران جنگی برآشوفتند همی بر سر یکدگر کوفتند

1 ششم بیژن گیو و رویین دمان به زه برنهادند هر دو کمان

2 چپ و راست گشتند یک با دگر نبد تیرشان از کمان کارگر

3 به رومی عمود آنگهی پور گیو همی گشت با گرد رویین نیو

4 بر آوردگه بر بر او دست یافت زمین را بدرید و اندر شتافت

1 نخستین فریبرز نیو دلیر ز لشکر برون تاخت بر سان شیر

2 به نزدیک کلباد ویسه دمان بیامد به زه برنهاده کمان

3 همی گشت و تیرش نیامد چو خواست کشید آن پرنداور از دست راست

4 برآورد و زد تیر بر گردنش به دو نیم شد تا کمرگه تنش

آثار ابوالقاسم فردوسی

6 اثر از داستان دوازده رخ در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر داستان دوازده رخ در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.