1 دو خیل فتنه از زیر سر تست جهانی پایمال لشکر تست
2 نه فایز، عالم از این چشم و ابرو قتیل تیر و تیغ خنجر تست
1 مسلسل زلف عنبر فامش اینست برای صید دلها دامش اینست
2 عتاب آلوده رخ بی پرده فایز علامتهای قتل عامش اینست
1 مخوان مرغ سحر ترسم که دلدار شود آن نازنین از خواب بیدار
2 ز بال خود حجابی کن به رویش که تا شبنم نیفتد بر رخ یار
1 سحر عطر خوش گیسوی دلدار مرا از خواب نوشین کرد بیدار
2 ز استشمام زلف یار فایز پریده هوشم از سر، دستم از کار
1 سحر شور نگارم در سر افتاد دلم در فکر زلف دلبر افتاد
2 دل فایز به عزم دستبردی که از زلفش زند در لشکر افتاد
1 به خوابم دوش، جا خلد برین بود به دستم هر دو زلف حور عین بود
2 شدم بیدار دیدم یار در بر یقین فایز که تعبیرش همین بود
1 دلا ترسم از این آزار بسیار خدا نا کرده گویی ترک دلدار
2 اگر دانی دل فایز چنین است به خنجر آرمش بیرون به یکبار
1 به هر منزل که نامم آورد یار شود در دم دل زارم خبردار
2 به راه عشق فایز می کند باز تو را الهام غیبی واقف از کار
1 لبش چون غنچه بشکفته باشد که گفتارم دگر ناگفته باشد
2 کسی دارد خبر از حال فایز که روزی در پی دل رفته باشد
1 مرا سرو قدرت بی عقل و دین کرد و یا گلبرگ رخسارت چنین کرد؟
2 لب و دندان و چشمان کشت فایز و یا آن خنده های شکرین کرد؟