مزن شانه به زلف پرشکن را از فایز بیتی 1
1. مزن شانه به زلف پرشکن را
مپوش از سنبل تر یاسمن را
...
1. مزن شانه به زلف پرشکن را
مپوش از سنبل تر یاسمن را
...
1. عجب دارم از آن زلف چلیپا
که دارد صد هزاران دل در آن جا
...
1. بهار آمد گلستان شد مطرا
شدند از نوعنا دل مست و شیدا
...
1. بتا آهسته تر بردار پا را
از این دام بلا بردار ما را
...
1. اگر خواهی بسوزانی جهان را
رخی بنما بیفشان گیسوان را
...
1. به رخ جا داده ای زلف سیه را
به کام عقرب افکندی تو مه را
...
1. مرا خلد برین دی بودیم جا
کنونم دوزخ است امروز ماوا
...
1. به دست آن بت طاووس زیبا
میان عاشقان شد فتنه برپا
...
1. به زیر پرده آن روی دل آرا
بود چون شمع در فانوس پیدا
...
1. بگو آن قاصد نیکو لقا را
ببر بر دوستان پیغام ما را
...
1. خوش آن ملک و خوش آن دلبر خوش آن جا
خوش آن جایی که دلبر کرده ماوا
...
1. سوار خنگ خوش رفتارم امشب
روانه جانب دلدارم امشب
...