1 گهی سماع زنی گاه بر بط و گه چنگ گهی چغانه و طنبور و شوشک و عنقا
1 راست گفتی عتاب او بر من هست از بهر بردن جناب
1 ماه منیر صورت ماه درفش تست روز سپید سایه چتر بنفش تست
1 زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست آنم که همی گویم پازند قرانست
1 میان خواجه و توو میان خواجه و من تفاوتست چنان چون میان زرو گمست
1 صحرای سنگ روی و که سنگلاخ را از سم آهوان و گو زنان شیار کرد
1 دل بردو مرانیز به مردم نشمرد گفتار چه سودست چو ورغ آب ببرد
1 چون درو عصیان و خذلان تو ای شه راه یافت کاخها شد جای کوف و باغها شد جای خاد
1 در ایوانی که تو خواهی ترا باغ ارم سازد چو ایوان مداین مر ترا ایوان و خم سازد
1 بهره تو آفرین می شد زسعد مشتری رقم خصم از نحس کیوان فریه و نفرین بود