1 از حسن رای تست که گیتی سرای تست گیتی سرای تست ز کیماک تا خزر
1 کوس تو کرده ست بر هر دامن کوهی غریو اسب تو کرده ست بر هر خامه ریگی صهیل
1 یکی شادمانی بد اندر جهان خنیده میان کهان و مهان
1 هوازی مرا گوید آن شکرین لب که ای شاعر اندر سخن ژرف بنگر
1 نیکو مثلی زده ست شاها دستور بز را چه به انجمن کشند و چه به سور
1 تا زر نباشد به قدر سرمه تا لاد نباشد به شبه لادن
1 ناب است هر آن چیز که آلوده نباشد زین روی ترا گویم کازاده نابی
1 ای دیده ها چو دیده غوک آمده برون گویی که کرده اند گلوی ترا خبه
1 با هنر او همه هنرها یافه با سخن او همه سخنها ترفند
1 زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست آنم که همی گویم پازند قرانست