4 اثر از قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار فرخی سیستانی / دیوان اشعار فرخی سیستانی / قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید در دیوان اشعار

قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی

1 نگار من چو ز من صلح دید و جنگ ندید حدیث جنگ به یک سو نهاد و صلح گزید

2 عتابها ز پس افکند و صلح پیش آورد حدیث حاسد نشنید و زان من بشنید

3 چو من فراز کشیدم بخویشتن لب او دل حسود ز غم خویشتن فراز کشید

4 به وقت جنگ عتاب و خروش و زاری بود کنون چه باید رودو سرود و سرخ نبید

1 بوسه ای از دوست ببردم به نرد نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد

2 سرخی رخساره آن ماهروی بر دو رخ من دو گل افکند زرد

3 گاه بخایید همی پشت دست گاه بر آورد همی آه سرد

4 گفتم جان پدر این خشم چیست از پی یک بوسه که بردم به نرد

1 سر زلف تو نه مشکست و به مشک ناب ماند رخ روشن تو ای دوست به آفتاب ماند

2 همه شب زغم نخسبم که نخسبد آنچه عاشق منم آن کسی که بیداری من به خواب ماند

3 زفراق روی و موی تو زدیده خون چکانم عجبست سخت خونی که به روشن آب ماند

4 سر زلف را متابان سر زلف را چه تابی که در آن دو زلف ناتافتگی به تاب ماند

1 از بس شمار بوسه که دوش آن نگار کرد با روزگار کار من اندر شمار کرد

2 دیدم شمار و بوسه ندیدم همی به چشم بی می مرا از آنچه ندیدم خمار کرد

3 گفتم که بوسه دادی لختی نگار من گفتا بدین گرفته نخواهم نگار کرد

4 گفتا که لب چگونه برم پیش آنکه او صد ره به بوسه هر دو لب من فگار کرد

1 این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید

2 من همانم که به من داشتی از گیتی چشم چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید

3 من همانم که مرا روی همی اشک شخود من همانم که مرا دست همی جامه درید

4 زندگانی را با مرگ بدل باید کرد چو مرا کار ازین کار بدین پایه رسید

1 هندوی بد که ترا باشد و زان تو بود بهتر از ترکی کان تو نباشد، صد بار

2 هندوان شوخک و شیرینک و خوش با نمکند نیز بی مشغله باشند گه بوس و کنار

3 تا ترا ترکی سه بوسه دزدیده دهد هندویی را بتوان برد و بپرداخت ز کار

4 زلف هندو را بندی بود و تاب دویست جعد هندو را تابی بود و پیچ هزار

1 شه زاولستان محمود غازی سر گردنکشان هفت کشور

2 به نیزه کرگدن را بر کند شاخ به زوبین بشکند سیمرغ را پر

1 بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر غالیه بر سرو کرد (؟) و برون رفت بد

2 کس فرستادم و گفتم که بدینگونه مرو که بدین گونه رسد چشم ترا جان پدر

3 باز گردید و بیامد به من اندر نگرید گفت فرمان خداوند مرا چیست دگر

4 بروم یا نروم عید کنم یا نکنم کیش بر بندم یا باز کنم پیش کمر

1 بهشت روی منا گر همی روی به سفر مرا ببر به سفر یا دل مرا تو مبر

2 مرا ز رفتن تو چند گونه درد سرست وگر چه درد مرا تو همی ندانی سر

3 یکی که تو زبر من همی روی نه بکام دگر که با تو دل من همی رود به سفر

4 چگونه باشد حال کسی که دلبر او همی سفر کند اندر جهان و او به حضر

1 عشق آتشیست کآب نیابد بر او ظفر ای دل چرا نکردی زآتش همی حذر

2 آری حذر نکردی تا سوخته شدی تو سوختی و با تو بسوزد همی جگر

3 همسایه بدی و ز همسایگان بد همسایگان رسند به رنج و به درد سر

4 اینک جگر به جرم تو آویخته شده ست ورنه ازین بلا دل او نیستی خبر

آثار فرخی سیستانی

4 اثر از قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید در دیوان اشعار فرخی سیستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.