ای دل تو مگر که مشک از امیرعلیشیر نوایی رباعی 37
1. ای دل تو مگر که مشک نابست آن خط
زآنرو که ز زنگ در حجابست آن خط
...
1. ای دل تو مگر که مشک نابست آن خط
زآنرو که ز زنگ در حجابست آن خط
...
1. ای از تو درون ناتوانم را حظ
وز حسن تو چشم خون فشانم را حظ
...
1. در روز جدایی غم دلسوز وداع
وان آتش هجر شعله افروز وداع
...
1. تا شد بدرون آتش هجران واقع
وانگه ز برونم اشک غلطان واقع
...
1. ای زاتش سودای تو داغم بر داغ
در شام غم از سپهر افزون تر داغ
...
1. ای قتل مرا کشیده مژگانت صف
هر تیری ازان جان مرا کرده هدف
...
1. یاران چو کشند در بهاران می صاف
من گر چه ز زهد و توبه پیش آرم لاف
...
1. مهلک بود ای رفیق ایام فراق
آمیخته ز هر هجر در جام فراق
...
1. تا ماند قضا بر سر من افسر عشق
در دهر دلم ساخت نهان گوهر عشق
...
1. در دیر مغان مغبچگان چالاک
کردند مرا به باده مست و بی باک
...
1. ای ساقی شنگ ده می آتش رنگ
کو آب کند اگر چکانیش بسنگ
...
1. در آتش عشق جسم و جانم مه و سال
آن نوع رساند ورزش خود بکمال
...