1 خواهی که به خاصگان حق گردی خاص اول ز عوام خویش را ساز خلاص
2 وانگاه در آ براه صدق و اخلاص تا خاص کنندت و پذیرندت خواص
1 ای از می لعلت همه سر مستی ما از سرو بلندت بزمین پستی ما
2 کز پی بخیال تست همدستی ما واپس باشد ز نیستی هستی ما
1 ساقی به من غمزده پیش آر قدح هر چند بود بزرگ بردار قدح
2 گر زانکه بود سپهر دوار قدح در یک دو کشش کنم نگونسار قدح
1 ساقی بقدح می طربناک انداز عکس رخ پاک در می پاک انداز
2 بس شور و شغب در من بی باک انداز زان غلغله در گنبد افلاک انداز
1 از هجر تو کارم اضطراب است امشب جان از پی رفتن بشتاب است امشب
2 تن را ز فراق پیچ و تاب است امشب دریاب که کار دل خراب است امشب
1 مهلک بود ای رفیق ایام فراق آمیخته ز هر هجر در جام فراق
2 گر صبح وصالم دمد از شام فراق نامم مبر ار دگر برم نام فراق
1 آمد ز نسیم صبح بوی تو مرا در روضه نمود جلوه کوی تو مرا
2 گل دیدم و شد نشان روی تو مرا معلوم نشد ولیک خوی تو مرا
1 در آتش عشق جسم و جانم مه و سال آن نوع رساند ورزش خود بکمال
2 کندر دوزخ اگر فتم باشد حال کز دوزخ هجر سوی فردوس وصال
1 هر لحظه گر از چرخ جفایی رسدت وز حادثه زمان بلایی رسدت
2 غم نیست گر از مهی جفایی رسدت سر چون سر زلف او به پایی رسدت
1 ای از تو درون ناتوانم را حظ وز حسن تو چشم خون فشانم را حظ
2 از قد خوشت روح روانم را حظ وز لعل روان بخش تو جانم را حظ