تا کی ستم و محنت از امیرعلیشیر نوایی رباعی 13
1. تا کی ستم و محنت هجران کشمت
باشد که شبی به بیت الاحزان کشمت
...
1. تا کی ستم و محنت هجران کشمت
باشد که شبی به بیت الاحزان کشمت
...
1. دل نیست که در زلف پریشان تو نیست
جان نیست که سرگشته هجران تو نیست
...
1. در جام بلورین می همچون یاقوت
گر یابم و سازم شب و روز آنرا قوت
...
1. ضعفم را آن میان چون مو باعث
قتلم را آن طره هندو باعث
...
1. چشمت که طریق سحر ازو یافت رواج
از بابل و کشمیر همی گیرد باج
...
1. ساقی به من غمزده پیش آر قدح
هر چند بود بزرگ بردار قدح
...
1. در عشق مباش پیش رندان گستاخ
چون بنده بود به نزد سلطان گستاخ
...
1. در عاشقی آن کس که مجرد باشد
به زانکه به عقل و هش مقید باشد
...
1. تو نامدی و مهر فلک جلوه نمود
تو رفتی و مهر بود بر چرخ کبود
...
1. آمد به من خسته ز دلبر کاغذ
از مسأله وفا محرر کاغذ
...
1. آمد به چمن قافله باد بهار
از سنبل تر نافه چین بسته بتار
...
1. جانا دستت یکدمم از دوش مبر
وز نکته دهان خودم از گوش مبر
...