سر رشته اهل زهد از امیرعلیشیر نوایی رباعی 49
1. سر رشته اهل زهد بگسل ای دل
در دیر فنا بساز منزل ای دل
1. سر رشته اهل زهد بگسل ای دل
در دیر فنا بساز منزل ای دل
1. تا اندر دل تاب و توانی بودم
تا در بدن از روح نشانی بودم
1. آگاه نگشتم که درین دیر کیام
یا خود چیام و از چیام و بهر چیام
1. از محنت عاشقی به جانم چه کنم؟
دیوانه و رسوای جهانم چه کنم؟
1. گر زهر غمم کند هلاک ای ساقی
تریاک میم دهی چه باک ای ساقی
1. در دیر گرت هواست نوشیدن می
با مغبچگان بلحن چنگ و دف و نی
1. بر شوخی ازین عشوه گران ای ساقی
پنهان به تو هستم نگران ای ساقی
1. در فصل خزان برگ رزان ای ساقی
شد کارگه رنگرزان ای ساقی