3 اثر از قصاید در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی

1 این چه مجلس چه بهشت این چه شریف انجمنست که چو اقصای حرم قبله گه مرد و زنست

2 جنت عدن ز بس معنی انهار و عیون رشک صد گلشن آزاد ز سرو و سمنست

3 معنی آیت نورش چمن لاله و گل صفت عارض حورش ورق نسترنست

4 لحن داود درین روضه بود نغمه ی مرغ دم عیسی بدل نکهت مشک ختنست

1 بود پیوسته نیت در ریاض روضه روان را که بوسد آستان روضه ی شاه خراسان را

2 مه ایوان یثرب افتاب مشرق و مغرب که سقف مشهدش همسایه آمد عرش رحمان را

3 سجود آستانش دولت دنیا و دین بخشد همین دولت بسست از دین و دنیا اهل ایمان را

4 نظر در صورت قندیل محراب مزارش کن اگر از چشمه ی خورشید جویی آب حیوان را

1 بعد از نبی که آینه ی حی دایمست عالم بذات بی بدل شاه قایمست

2 در رؤیت احد سهر و نوم او یکیست بیدار بخت او که بدین دیده نایمست

3 ذاتش که آفتاب نمودار لطف اوست مانند آب و آینه پاک از جرایمست

4 از ابتداء دور زمان تا بانتهی بر هر چه می رود ز بد و نیک عالمست

1 بازاز سمن و گل چمن آراست جهان را جان تازه شد از لطف هوا پیر و جوان را

2 صورتگر اشجار ز عکس گل و نسرین سیمای سمن داد شب غالیه سان را

3 آیینه ی خور خاصیت کاهربا یافت کز روی گل زرد رباید یرقان را

4 وقتست که مشاطه گر لاله گشاید چون نافه ی سربسته سر غالیه دان را

1 تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفست گوهر بحر سخن مدحت شاه نجفست

2 والی ملک عرب سرور اشراف قریش آنکه تشریف قدومش دو جهان را شرفست

3 شمع جمعست چو در گوشه ی محراب دعاست آفتابیست فروزنده چو در پیش صفست

4 نغمه ی مهر علی از دل پر درد شنو کاین نه صوتیست که در زمزمه ی چنگ و دفست

1 بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست مهر و محبت اسدالله غالبست

2 انسان ندانمش که نداند بهین قوم آنرا که هل اتی علی الانسان مناقبست

3 فرقست از آنکه زاده ی دین آمد از ازل با آن نو اعتقاد که ده روزه طالبست

4 با آنکه آفتاب بحکمش کند عمل صدق دروغ کج نظران صبح کاذبست

1 تا بآیینه دل طوطی جان در سخنست همدم جان و دلم ذکر حسین و حسنست

2 آن دو خورشید جهانتاب که از روی شرف نور هر یک سبب روشنی جان و تنست

3 سبزه ی نار خلیلست خط سبز حسن که رقم یافته بر صفحه ی برگ سمنست

4 لاله ی وادی طورست گل روی حسین که چراغ حرم شاه نجف در سخنست

1 چمن شکفت و جهان پر ز سوسن و سمنست بصد هزار زبان روزگار در سخنست

2 بمی دهیم ز بر جامه و بسر دستار که باز وقت عرقچین و تای پیرهنست

3 بیار باده که دیگر هزار جامه ی چاک فدای دسته ی نسرین و برگ نسترنست

4 گل شراب در آیینه ی رخ ساقی چو برگ لاله فروزان میان یاسمنست

1 ای زندگی از غنچه ی لعل تو روان را چون روی تو نشکفته گلی گلشن جان را

2 دل گرم می وصل تو در ساغر خورشید یکذره چه تاب آورد این رطل گران را

3 هر وقت سحر، غنچه ی سیراب ز شبنم شوید جهت گفتن نام تو دهان را

4 گر از نفس گل نشود بوی تو ظاهر بلبل نکند این همه فریاد و فغان را

1 منم پیوسته در بزم سقیهم ربهم شارب ز جام ساقی کوثر علی بن ابی طالب

2 به دوران گر نصیب خضر گشتی جرعه یی زان می به آب چشمه ی حیوان نگشتی تا ابد راغب

3 گدایان قلندر شیوه ی ملک ولایت را بود نزل بقا از خوان شاه اولیا راتب

4 در آن مجلس که می نوشند مستان ره عشقش خضر آنجا بود ساقی و افلاطون بود مطرب

آثار بابافغانی شیرازی

3 اثر از قصاید در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار بابافغانی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.