با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا از عراقی رباعی 1
1. با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
...
1. با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
...
1. عیشی نبود چو عیش لولی و گدا
افکنده کله از سر و نعلین ز پا
...
1. ای دوست، به دوستی قرینیم تو را
هر جا که قدم نهی زمینیم تو را
...
1. ای دوست، فتاد با تو حالی دل را
مگذار ز لطف خویش خالی دل را
...
1. سودای تو کرد لاابالی دل را
عشق تو فزود غصه حالی دل را
...
1. تا با توام، از تو جان دهم آدم را
وز نور تو روشنی دهم عالم را
...
1. تا ظن نبری که مشکلی نیست مرا
در هر نفسی درد دلی نیست مرا
...
1. دل بر تو نهم، زنم بداندیشان را
وز تو نبرم ستیزهٔ ایشان را
...
1. از بادهٔ عشق شد مگر گوهر ما؟
آمد به فغان ز دست ما ساغر ما
...
1. ای روی تو آرزوی دیرینهٔ ما
جز مهر تو نیست در دل و سینهٔ ما
...
1. گل صبح دم از باد برآشفت و بریخت
با باد صبا حکایتی گفت و بریخت
...
1. عشق تو ز دست ساقیان باده بریخت
وز دیده بسی خون دل ساده بریخت
...