آثار عراقی

صفحه 3 از 31
31 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار عراقی / دیوان اشعار عراقی / غزلیات در دیوان اشعار

غزلیات در دیوان اشعار عراقی

1 مهر مهر دلبری بر جان ماست جان ما در حضرت جانان ماست

2 پیش او از درد می‌نالم ولیک درد آن دلدار ما درمان ماست

3 بس عجب نبود که سودایی شوم کیت سودای او در شان ماست

4 جان ما چوگان و دل سودایی است گوی زلفش در خم چوگان ماست

1 چنین که حال من زار در خرابات است می مغانه مرا بهتر از مناجات است

2 مرا چو می‌نرهاند ز دست خویشتنم به میکده شدنم بهترین طاعات است

3 درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من میان میکده مولای عزی و لات است

4 مرا که بتکده و مصطبه مقام بود چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟

1 ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند است بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است

2 به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است

3 فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت بدین صفت که در ابرو گره درافکند است

4 یکی گره بگشای از دو زلف و رخ بنمای که صدهزار چو من دلشده در آن بند است

1 جانا، نظری، که دل فگار است بخشای، که خسته نیک زار است

2 بشتاب، که جان به لب رسید است دریاب کنون، که وقت کار است

3 رحم آر، که بی‌تو زندگانی از مرگ بتر هزار بار است

4 دیری است که بر در قبول است بیچاره دلم ، که نیک خوار است

1 دل، چو در دام عشق منظور است دیده را جرم نیست، معذور است

2 ناظرم در رخت به دیدهٔ دل گرچه از چشم ظاهرم دور است

3 از شراب الست روز وصال دل مستم هنوز مخمور است

4 دست ازین عاشقی نمی‌دارد دایم از یار اگرچه مهجور است

1 ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است

2 آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص خود جان و جهان نغمهٔ آن پرده‌نواز است

3 عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند کین راه چه پرده است و درین پرده چه راز است؟

4 رازی است درین پرده، گر آن را بشناسی دانی که حقیقت ز چه دربند مجاز است؟

1 در کوی خرابات، کسی را که نیاز است هشیاری و مستیش همه عین نماز است

2 آنجا نپذیرند صلاح و ورع امروز آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است

3 اسرار خرابات به جز مست نداند هشیار چه داند که درین کوی چه راز است؟

4 تا مستی رندان خرابات بدیدم دیدم به حقیقت که جزین کار مجاز است

1 طرهٔ یار پریشان چه خوش است قامت دوست خرامان چه خوش است

2 خط خوش بر لب جانان چه نکوست سبزه و چشمهٔ حیوان چه خوش است

3 از می عشق دلی مست و خراب همچو چشم خوش جانان چه خوش است

4 در خرابات خراب افتاده عاشق بی سر و سامان چه خوش است

1 در سرم عشق تو سودایی خوش است در دلم شوقت تمنایی خوش است

2 ناله و فریاد من هر نیم‌شب بر در وصلت تقاضایی خوش است

3 تا نپنداری که بی‌روی خوشت در همه عالم مرا جایی خوش است

4 با سگان گشتن مرا هر شب به روز بر سر کویت تماشایی خوش است

1 رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است

2 کرشمه‌ای بکند، صدهزار دل ببرد ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است

3 اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا بجای دل سر زلف نگار در چنگ است

4 از آن گهی که خراباتیی دلم بربود مرا هوای خرابات و باده و چنگ است

آثار عراقی

31 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی