ساقی قدحی شراب در دست از عراقی غزل 13
1. ساقی قدحی شراب در دست
آمد ز شراب خانه سرمست
...
1. ساقی قدحی شراب در دست
آمد ز شراب خانه سرمست
...
1. از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست
هم پردهٔ ما بدرید، هم توبهٔ ما بشکست
...
1. دو اسبه پیک نظر میدوانم از چپ و راست
به جست و جوی نگاری، که نور دیدهٔ ماست
...
1. شوری ز شراب خانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست
...
1. از میکده تا چه شور برخاست؟
کاندر همه شهر شور و غوغاست
...
1. باز مرا در غمت واقعه جانی است
در دل زارم نگر، تا به چه حیرانی است
...
1. ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست
خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست
...
1. ناگه از میکده فغان برخاست
ناله از جان عاشقان برخاست
...
1. مهر مهر دلبری بر جان ماست
جان ما در حضرت جانان ماست
...
1. چنین که حال من زار در خرابات است
می مغانه مرا بهتر از مناجات است
...
1. ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
...
1. جانا، نظری، که دل فگار است
بخشای، که خسته نیک زار است
...